باسمه تبارک و تعالی (۶۲۵) «نسبت دعوت پیامبران و ارسطوییان در زمینه راه رستگاری انسان» «برهان و فلسفه یا ایمان و عمل صالح؟» «نقدی بر تاریخ فلسفه و میزان کامیابی فردی و اجتماعی آن در ایصال پیروانش به قله سعادت» 🔹آخر شب به برخی آثار ارسطو مراجعه کردم. بعد از نماز صبح هم به بهانه ای کتابی فلسفی گشودم. با توجّه به تجربه ی طولانی و مکرّری که از ارتباط و انس با کتب فلسفی از طرفی و کتب دینی و قرآن کریم از طرف دیگر داشتم به فکر فرو رفتم که تفاوت قرآن با این تفکّرات ارسطویی و نو ارسطویی در چیست؟ تفاوت قرآن و برهان در چیست؟ 🔸دقیقا کجای کار یک دو راهی پیدا میشود که یک طرفش به قرآن میرسی و طرف دیگرش به برهان؟! مسأله در کدام گردنه است؟ 💡به ذهنم مطلبی خطور کرد که آن را بذل میکنم. 👈مسأله از انسان این موجود پر رمز و راز عالم هستی و سعادت او نشأت میگیرد. ورای همه ی هیاهوها مهمترین امر آن است که انسان مشغول رشد و کمال واقعی و سعادتش باشد. به تعبیر ابن سینا در دانشنامه ی علایی: 📖«رستگارى مردم به پاكى جان است، و پاكى جان به صورت بستن هستيهاست اندر وى، و به دور بودن از آلايش طبيعت، و راه بدين هر دو به دانش است» 👈آیا تا اینجای کار بین ارسطوییان و پیامبران تفاوتی هست؟! تفاوتی نیست. همه ی ماجرا از اینجا آغاز میشود که این چه معرفتی است که پاکی جان و سعادت انسان به آن گره خورده است. و راه به دست آوردنش چیست؟ در اینجا یک چهار راه بزرگ در تاریخ بشر به وجود آمده است. ⬇️