🔹اما در مذهب تشیّع و پیروان اهل بیت همین قدرش هم مقبول واقع نشده است. حدیث تأبیر النخلة را شیعه نقل و عمل نکرده و واقعا هم روایتی دور از عقل است. چطور پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در آن محیط عربستان چنین امر واضح و مجرّبی را در مورد درخت خرما نمیدانسته اند؟! باور پذیر است؟! حالا اگر یک امر تخصصی بود باز چیزی ولی این را که دیگر همه میدانستند! اصلا چنین شخصی دیگر قابل اعتماد میشود؟! 👈بله این مقدارش قابل درک است که در بسیاری از مواضع اوامر ارشادی بوده و یا دستوری نرسیده و باید خودمان تعقل کنیم و یا اینکه برخی از احکامی که اولیاء الهی بیان داشته اند تشریعی نبوده و به گونه ای ولایی بوده و نباید با آن برخورد استنباطی مرسوم را داشت. اینها قابل تغییر و تحوّل است. ولی باز ربطی به سکولاریسم مورد بحث ندارد. 👈در اینجا عامّه به گونه ای معتقد شده اند که احکام دینی که از سوی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وارد شده است برخی تشریعی است و برخی ولایی و برخی دیگر اجتهادی! در مورد احکام اجتهادی معمولا در حوزه همان امور دنیایی ماست. این را شیعه قبول نمیکند ولی باز به این معنا نیست که در امور دنیایی همه جا حضرات دستورات دینی به معنای تعطیلی عقل ما داده اند. 👈این بحث دیگری است که جای دیگری باید بحث کنیم. ولی چه شیعه و چه سنّی در مورد اصول احکام اسلامی مانند آنچه در قرآن کریم آمده تفکیک احکام دنیوی و اخروی را ندارند. لذاست که اگر قرآن کریم میگوید: «أحلَّ اللّهُ البیعَ و حرَّمَ الرِّبا» یعنی ربا را در همین دنیا خدا حرام کرده است. نه رسول! 👈هر نظریّه و هر عقلی که هر زمانی به اینجا برسد که قرار باشد ربا تجویز شود ولو به بهانه ی علم اقتصاد باطل محض است! این دیگر ضروری دین ماست. یا مثلا وقتی آیات قرآن کریم مالکیت خصوصی را معتبر دانسته دیگر هر نظریه ی فرهنگی و اجتماعی مانند مارکسیسم که بخواهد حکم به ابطال مالکیت خصوصی را بدهد ضرب علی الجدار شده و خلاف ضروری دین است. 👈به همین قیاس هر نظریه ی سیاسی که بخواهد منجر به قبول ولایت طاغوت و سازش با ظلن و ظالم و رکون به ظالمین شود اساسش خلاف بدیهیات قرآنی است. حالا فروعاتش قابل بحث است. 🔹به راستی آیا سکولاریسم بالبداهة اندیشه ای باطل در فضای قرآنی نیست؟! چطور میشود انسانی دین را قبول داشته باشد و بتواند به معنای دقیق کلمه سکولار باشد؟! مسلمان سکولار اساسا مفهومی متناقض است. 👈بله مطلبی اینجا هست که گاهی با سکولاریسم مشتبه میشود. آن هم توجّه به عقلانیّت و تجربه و ابتناء امور بر خرد و عاقبت بینی و مانند آن است. این بحث دیگری است که هیچ ربطی با سکولاریسم ندارد و باید از آن در زمینه منزلت عقل در هندسه ی معرفت دینی و جایگاه آن سخن گفت. سابقا هم مطلبی در این زمینه نوشتم.