باسمه تبارک و تعالی (۶۶۸)
«بوسیدن در و دیوار حوزه»
«دستور العملی برای واقع بینی»
🔹یکی از برادران فاضل روحانیمان میگفت ماشینم مشکلش زیاد بود. این بار مکانیک آب پاکی را ریخت و گفت دیگر خرجش نکن! بفروش! گفتند همینکه آن را در گوشی آگهی کردم مانند سرعت برق یک دفعه زنگ خانه را زدند و در کمتر از ۵ دقیقه ماشین فروخته شده و پولش به شکل نقد برایم فرستاده شد!
👈میگفت شخصی با هیئت خاصی آمد و مدام احساس میکردم دروغ میگوید! از علّت نیازش به ماشین گرفته تا هر چیز دیگری که فکرش را بکنید. بعد میگفت وارد محضر خانه شدم دیدم اصلا غوغایی است و این شخص گویا یک ریاستی داشته و کارش همین است.
👈دیگران هم در این فضای خرید و فروش طوری بودند که گویا همه میخواستند به هم دروغ بگویند! میگفت سند را هم زدیم و دیدم باز دارد دروغ گفتنش را ادامه میدهد! به خودم گفتم دیگر حالا که تمام شده چرا باز اصرار دارد دروغ بگوید؟! گویا اصلا مسخ شده اند!
🔹در هر حال برای ایشان که یکباره از فضای درس و بحث و معنویّت حوزه به چنین فضایی پرتاب شده بود این تفاوت فضاها خوب به چشم آمده بود. میگفت:
💗
وقتی به حوزه وارد شدم دوست داشتم در و دیوارش را ببوسم!💗
👈رفقا به نظرتان چرا ایشان اینطور به فضای حوزه دوباره علاقه مند شده بود؟! طوری که حتّی در و دیوارش هم برایش قابل احترام شده بود؟! چرا تا دیروز چنین حالتی را نداشت؟ شاید انتقاد هم میکرد! شاید برخی گمان هم میکردند فرقی بین این فضاها نیست! و شاید برخی به دلیل برخی از این انتقادات ترجیح میدادند از این فضا خارج شوند!
👈جوابش در همان قاعده ی مهمی است که شیخ الرئیس در نمط هشتم اشارات بیان نموده! شرط لذّت بردن از چیزی صرفا ملائمت و لذیذ بودن آن در واقع نیست! بلکه تفطّن به این ملائمت و لذیذ بودن هم هست.
👈حالا این دوستمان چون خیلی دفعی یکباره از فضای حوزه به چنان فضای تاریکی پرتاب شده بود و دوباره به شکل خیلی دفعی دوباره به فضای حوزه برگشته بود آن حجاب عادت و تدریجش کنار رفته بود! حقیقت را بهتر دیده بود! عمق لذّت بخش بودن تنفّس در این فضا را بهتر درک کرده بود! به قول ابن سینا این دوستمان:
📖
«وجد عند الثؤوب الی الحالة الطبیعیة مغافصة غیر خفیّ التدریج لذّة عظیمة»
👈حالا این حقیقت را سابقا در بحثی تحت عنوان
قاعده اوفّیش شرح داده بود. میخواستم چیز دیگری بگویم.
🔻
شکر گزاری دستور العملی برای توجّه و تفطّن به این نعمتهای پیرامون و دیدن آنهاست تا بتوانیم از آنها لذّت ببرم. وقتی لذّت بردیم قدر آنها را بهتر میدانیم. وقتی قدرشان را بهتر دانستیم برخورد واقع بینانه تری پیدا میکنیم. اساسا کسی که شکر گزار نیست قدر نشناس میشود. غیر واقع بین میشود. در وزن دهی بین امور دچار اختلال ادراکی میشود. قضاوتهایش دیگر اعتبار عمیقش را از دست میدهد🔺
✔آری گاهی ما دچار حجاب عادت میشویم! همین باعث میشود از واقع بینی دور شویم! وقتی از آن دور شدیم قضاوتهایمان دیگر آن تعادل و انصاف را ندارد! وقتی قضاوتهایمان اینگونه شد گاهی انتخابهایمان هم در معرض خطا قرار میگیرد.
⚪برخی که از فضای حوزه انتقاد میکنند ورای صحّت و سقم این انتقادات گاهی میگویم خدایا میدانند چه میگویند؟! طوری انتقاد میکنند که گویا فضای بهتری و جمع بهتری هم در این دنیا از این حوزه ها پیدا میشود.
✋گاهی طوری میشوند که کم کم زده شده و این فضا را ترک میکنند! گویا قرار است به سوی جای بهتری بروند! بعد از آن به یک محیط آلوده ای به راحتی تن میدهند و نقدی هم ندارند! انسان موجود عجیبی است!
✋حالا نمیگویم انتقاد نکنیم! بنده خودم هم انتقاد میکنم! ولی قبل از اینکه انتقاد میکنی آیا قدرش را میدانی؟! آیا حواست هست در چه نعمتهای عجیبی غوطه ور شده ای؟! آیا با شکر گزاری و توجّه به این نعمتها به خودت اجازه داده ای از این نعمتهای بزرگ الهی لذّتی عمیق بچشی؟!
👈اگر این چنین است اشکالی ندارد حالا انتقاد هم بکن! ناصحانه و مصلحانه هم انتقاد بکن! ولی بدان دیگر انتقاد تو رنگ و بوی دیگری خواهد داشت! به گونه ای مانند انتقاد محبّ از محبوب میشود. اینقدر دلسوزانه و ناصحانه و عالمانه!
👈رفقا در این کره ی خاکی جایی نورانی تر از فضای این حوزه ها و گوشه ای معطّرتر از گوشه ی این حجره ها و زمانی پر برکت تر از زمان تحصیل در این محفلها نیست! قدرش را بدانیم!
👈با تمام وجود این نعمتها را ببینیم و بگوییم:
ربِّ أنعمتَ فزِد! اگر چنین کنیم و شکر بگوییم مدام ابعاد عمیقتری از این نعمت برایمان شکوفا شده و لأزیدنّکم میشویم. ولی اگر کفرانش کردیم لا یزید الظالمین الّا خسارا میشویم! سقوط میکنیم!