📖«لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَكَ‏ الْمُسْتَقِيمَ‏ ثُمَّ لَآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَيْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ» 👈وقتی وارد این مسیر نشویم امر دیگر بر این شیاطین سهل است. شاید آنقدرها هم دیگر با ما کاری نداشته باشند. برخی بزرگترهای آنها همان ابتدا سر راه نشسته و با هر طریق ممکن نمیگذارد افراد در این مسیر افتاده و لذّات آن را بچشند! 👈آنچه هست این است که ابتدا و آغاز آن دشوار است. چون ابتدایش حالت خروج از باتلاق را دارد. ولی انسان هرگز نباید نا امید شود. این تنها ابتدای آن است. همین است که از جهتی ابتدای این راه از ادامه اش دشوارتر است. 🔹همانطور که در همان ابتدا برایش حقیقت این قعود شیطان بر صراط مستقیم که راه توحید است آشکار میشود زودتر از آن در همان لحظات و ثانیه های اوّل که با قلبش عزم این راه را میکند لذّتی وجود انسان را میگیرد. میفهمد معنای توبه و استغفار و بازگشت چه شیرین است. یک دفعه هوا دل انگیز و مطبوع میشود. این همان مبشّر اوّل است. معنای سریع الرضا و سریع الحساب را انسان متوجّه میشود. 👈اگر چند ساعت و چند روز با همین مراقبه ادامه دهد دیگر به شکل محسوسی میفهمد زندگی اش بوی دیگری گرفته! خیلی خوش و شیرین شده! گویا یک حقیقت مرموز ناشناخته ای میخواهد آرام آرام در وجودش جوانه بزند! 👈نمیداند چیست ولی احساس میکند در یک مسیری قرار گرفته. گویا او را در جایی گذاشته اند و در حال دم کشیدن است! اینجاست که این حقیقت برایش آشکار میشود که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «إِنَّ رِيحَ‏ الْجَنَّةِ تُوجَدُ مِنْ مَسِيرَةِ أَلْفِ عَامٍ» بوی بهشت از هزار سال قبلش به مشام جانهایی که در مسیرش قرار گرفته اند میرسد! 👈از همینجا یک نوع حدس وجودی برایش محقّق میشود که انتهای این مسیر خیلی جذّاب و زیباست. تجربه ای از آن ندارد ولی وجودش احساس میکند هر چه هست چیز دیگری است! کشش و جذبه دارد. به سادگی میتواند حدس بزند هر چه لذّت و بهجت است در انتهای این مسیر است. میفهمد راهش درست است! 👈این همان ابتدا برای انسان روشن میشود و باید به آن تفأل بزند و دلش را محکم کند. یکی از افرادی که دیدم به خوبی این مسأله را متوجّه شده و به آن تذکّر میدهد حکیم بزرگ اسلامی فارابی است. وی وصیتی حکیمانه نگاشته و در آن یکدوره وصایای حکمی خود را به مردم بیان میکند. مسکویه در جاویدان خرد آن را نقل کرده است. در فرازی از آن میگوید: 📖«اوّل ما ينبغي ان يستدلّ به المرء على وجوب المكافأة هو انه متى ما اعتقد ما تقدّم ذكره من معرفة البارئ و وحدانيّته و تنزّهه عن صفات المخلوقين و معرفة رسوله في ايّ زمان كان و انتهج النهج المستقيم وجد في صدره سعة و في احواله استقامة و عن الاشرار سلامة و عند الاختيار حظوة و في معاشه سدادا مقدار ما يفعله و ينويه منه. و اذا تيقّن ذلك فينبغي ان يقدم على سياسة الاحوال بقلب قويّ و نيّة صادقة و صدر واسع و ثقة بانّ ما يأتيه من ذلك و ان قلّ يجدي عليه نفعا يجلّ» 👈حدّاقلش این است که ابتدای مسیر تغییراتی در خودش میبیند. اینکه حسّ بهتری دارد. احساس میکند خطورات بهتری به قلبش می آید! فکرهای بهتری دارد. با عالم سر آشتی پیدا کرده! خوش بین میشود. فکرهای بدش کم و کمتر میشود. اینها همه آثار همنشینی بیشتر با آن ملائکه الهی است. 👈در همان ابتدای شروع راه خدا و عزم اجمالی استقامت این حالت می آید. این همان بدایات نازل شدن ملائکه به این قلب است. همانها که در همین حیات دنیا با ما هستند ولی دیده نمیشوند! «نَحْنُ أَوْلِياؤُكُمْ فِي‏ الْحَياةِ الدُّنْيا». این را دیگر همه ی ما بارها و بارها تجربه کرده ایم. ولو صدایشان را نشنیده و آن را امری عادی دانسته ایم. ⚪ولی ادامه اش چگونه است؟! انسانها دیگر متفاوتند. برخی یک مناسبت وجودی و یک سنخیت مزاجی با عوالم بالا دارند. از همان ابتدا گویا آسمانی اند! اینها زود وصل میشوند. ولی نوع انسانها اینگونه نیستند. نیازمند آن هستند که آن ایمانشان را به صحنه ی عمل بیاورند. حقیقتا این ایمان و عمل صالح که مدام در قرآن کریم تأکید شده رمز سلوک این راه است. 👈وقتی ایمان ابتدایی به صحنه ی عمل آمد و صادقانه و خالصانه و از روی صفای نفس عملیاتی شد ورای اینکه انسان فوائد این صلاحش را میچیند خود این عمل شکهای او را کمتر کرده و ایمانش را قویتر میکند. عمل به شرط خلوص و صفا به ایمان وضوح و قوّت میدهد. ایمان بدون عمل شکوفا نمیشود. 🔹حالا مرحله ی دیگری گویا آغاز میشود. در دل چنین عملی که در فضای ایمانی رخ میدهد گاهی برای انسان القائاتی قلبی رخ میدهد. یک حقایقی به دلشان می افتد! مثلا در حالت زیارت یا نماز یا عبادت یا چیز دیگر گویا یک دفعه عمق دیگری از یک درک را پیدا میکنند! یک معرفت حصولی ساده نیست! با خودش یک انکشاف عمیقتر و یک احساس و شور و جا افتادن و فهم عمیقتر دارد. نوعی حکمت و توجه وجودی است. ⬇⬇