👈یکی از نزاعهای مشهور در همین زمینه اختلاف معتزله با افرادی مانند احمد بن حنبل بر سر روایاتی بود که با سند صحیح از منظر محدّثین نقل شده بود که مبتنی بر آن خداوند قابلیّت رؤیت دارد. و یا اینکه از پله های عرش پایین می آید و مانند آن. 👈خلاصه بحث پیرامون خبر واحد و ارزش معرفت شناسی آن و طرق بررسی آن یکی از موضوعات بسیار حساس در تاریخ بوده است. هر فرقه ای برای تأیید خود روایات خاصی را آورده است. واقعا فتنه ی عجیبی است. 👈همین است که میتوان گفت یکی از ابزارهای بسیار خطرناک شیطان در تاریخ ادیان همین خبر واحد بوده است. باید با حساسیت کامل با این دست امور برخورد نموده و آنها را با منطقی قویم ارزیابی کرد. 🔸«این انقلاب یک شهید داشت؛ آن هم اسلام بود»🔸 حالا مقدّمه ای که گذشت همینطور بر قلمم جاری شد. میخواستم نقدی بر جمله ای منتسب به علامه ی طباطبایی رحمه الله علیه بنویسم که بر اساس آن ایشان در آخر عمر شریفشان بعد از شهادت دامادشان آیت الله قدّوسی پُکی بر سیگار زده و گفته اند: «این انقلاب یک شهید داشت و آن هم اسلام بود»! حقیقتا جمله ی سنگینی است. آن هم از شخصیتی مانند علامه طباطبایی. 👈همه ی قرائن مخالف این جمله است. خیلی ها در موردش حرف زده اند و انگیزه ای برای بیانش ندارم. شاگردان و ارادتمندان اصلی ایشان و خانواده ایشان هم همه آن را تکذیب کرده اند. مطالعه آثار ایشان هم گویای ناروا بودن این نسبت زشت است. 👈به عنوان نمونه سه کتاب را معرّفی میکنم که نشانگر آن است که حرکتی مانند انقلاب اسلامی کاملا متناسب با نوع تفکّر ایشان بوده است. هر چند ولایت فقیه دقیقا به آن معنای مورد قبول امام راحلمان نباشد ولی قطعا مشروعیّت چنین حکومت و ارجحیت آن بر نظامهای پیشین را میرساند. 👈یکی کتابچه زعامت و ولایت است که آن را در سال ۱۳۴۱ بعد از رحلت آیت الله بروجردی نگاشته اند و به صراحت در آن بعد از مقدّمات مهمی میگویند: 📖«حال باید پرسید چه کسی صلاحیت ولایت در دروان غیبت را دارد؟! آیا ولایت از آن همه مسلمین است یا عدول مسلمین یا متعلق است به فقیه؟! در صورت سوم آیا متعلق به هر فقیهی است که در صورت تعدد و کثرت هر کدام از آنها تصرفاتش نافذ و غیر قابل نقض باشد یا متعلق به فقیه اعلم است؟! اینها باید در فقه حل شود. فردی که در تقوای دینی و حسن تدبیر و اطلاع بر اوضاع بر همه مقدم است برای این مقام متعین است و در اینکه اولیاء حکومت باید زبده ترین و برجسته ترین افراد جامعه باشند کسی تردید به خود راه نمیدهد» 👈طور بیان ایشان به گونه ای است که آدم احساس میکند ایشان کاملا متمایل به ولایت فقیه است هر چند مستقلا در دانش فقه در این زمینه قلم نزده اند. کتابچه ی دیگری که کاملا نظر مثبت ایشان را نسبت به انقلاب اسلامی میرساند «اسلام و احتیاجات واقعی هر عصر» است که در سال ۱۳۴۸ منتشر شده است. 👈در ابتدای این کتابچه با دقّت هر چه تمامتر بطلان حکومتهای اسلامی بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روشن شده و اینکه چطور بندگان خدا را به بردگی کشیدند و سپس بطلان حکومتهای غربی امروزی منادی آزادی هم روشن میشود که چطور میخواهند در قالب آزادی انسان را به بردگی نوینی بکشانند. 👈سیر کتاب طوری است که به وضوح تناسب آشکاری با طرح انقلاب اسلامی دارد. مباحث علامه طباطبایی در تفسیر المیزان هم کاملا متناسب با همین رویکرد است. مانند مباحث اجتماعی که در تفسیر آیه ی آخر سوره ی مبارکه آل عمران بیان میکنند. 👈بلکه صراحتا معتقدند مرز حکومت اسلام عقیده است و باید یک رهبر برای دنیای اسلام بر سر کار باشد و در رأس دستورات هم اتّحاد و مصلحت جامعه ی اسلامی است. 🔹حالا برگردیم به آن نقل عجیب! متأسّفانه این کلام را مرحوم آقای محمد رضای حکیمی در کتاب «عقلانیّت جعفری» برای اثبات اینکه اهالی مکتب تفکیک میانه ی بهتری با انقلاب داشتند تا فلاسفه ثبت کرده است. و خداوند از سر تقصیر عظیمی که اینجا نموده بگذرد. آخر مگر هر نبأیی که انسان با خبر واحد میشنود را باید اینگونه نقل کند؟! آنهم در این موضوع بسیار مهم که از اعراض و نوامیس و اموال مهمتر است؟! مگر امیر المؤمنین نفرمود: «لَا تُحَدِّثِ النَّاسَ بِكُلِّ مَا سَمِعْتَ فَكَفَى بِذَلِكَ‏ كَذِباً»؟! 👈همین نقل مستمسک برخی شده تا با آن این دروغ شنیع را ترویج کنند. دیگر نقد بیشتری در مورد تاریخ آن انجام نمیدهم. چون دیگر بازی کردن در زمین شیطان است. فتنه همین است که هر چه هم بحث کنی آخرش باز شبهه ی خبر واحد آنقدر تاریک است که به خوبی از میان نمیرود. تا آنجا که باور کنی برخی واقعا دروغگو و کذّابند و لا غیر! یا فوقش ردّ بر قائلینش کرده و سکوت کنی. ⬇️⬇️⬇️