👈گاهی نیز با تکیه به الگو بودن ایشان در ابعاد مختلف مورد محبّت واقع میشوند.
👈گاهی نیز افرادی که با ریاضت نفس و مسائل عرفانی ارتباط دارند با تذکر جایگاه رفیع ایشان در ابعاد باطنی محبّت خاصی به ایشان پیدا میکنند.
👏اینها همه درست است. همینها هم اگر خوب درک شود و هضم جان و روحمان شود کافی است که وجودمان را گرم کند. باید با تذکّر همه این فوائد برای خود به مراتب محبّت و ارادت خودمان به این ذات نورانی بیافزاییم.
🔸راه دیگر محبّت به پیامبر و اهل بیت علیهم السلام🔸
💡یک راه میانبر که محبّت ما را خیلی عمیق و ریشه دارتر میکند را میخواهم بگویم. روشن است که چنین راهی باید راهی باشد که نیاز عمیقتر و ریشه دارتر ما را به این ذات و ذوات نورانی نشان دهد. آن راه هم بالا بردن مراتب علممان در هستی شناسی و انسان شناسی است. راستی که علم خیلی میتواند سودمند باشد. همین علوم حصولی خیلی شریف میتوانند باشند. رفقا خوب درس بخوانیم! وقتی درس میخوانیم تلقیمان آن باشد که در حال ساختن پلی هستیم که قرار است از آن بعدا عبور کنیم! خیلی خبرها در پیش است!
🔹مقداری سرمان را از لاک خودمان و از زندگی پلشتی که برای خودمان ساخته ایم خارج کرده و ببینیم در عوالم هستی و آفاق چه خبر است؟! در درون خود وجود انسانی و انفس چه خبر است؟
🔸آیا هنوز نفهمیده ایم موجودات عالم مراتبی دارند؟خداوند متعال، موجودات عقلی،موجودات نفسی و موجودات مادّی؟! این مطلب را با هر زوری شده برای خودمان باید روشن کنیم!مسأله خیلی ثمره دارد! ثمراتش بسی بیشتر و والاتر از بحث مقدمه واجب است!
🔹آیا وقتش نرسیده که نظری هم به ملکوت هستی بیاندازیم؟! چرا به این استفهام توبیخی و شاید تحریکی قرآنی توجه نمیکنیم؟!
📖أوَ لَم ینظُروا فی مَلَکوت السّماوات و الأرضِ و ما خلقَ اللهُ من شیء
👈وقتی دغدغه خود را از سطح ساده که برای خودمان توهّم کردیم بالاتر برده و به آسمان و آسمانها بلکه ملکوت آن توجّه کنیم تازه عمق دیگری از عالم و نیازهایمان برایمان هویدا میشود.
آیا وقتش نرسیده بفهمیم انسان هم مقام معلوم ندارد و از حدّ طبع تا فوق ملک و فنا و بی حدّی میتواند گسترش یابد. میتواند در ضیق در حد طبایع قرار گیرید یا در سعه از بقاء بعد الفناء سر در بیاورد؟! سنگ سنگ است و پرتغال پرتغال و ملک ملک ولی انسان میتواند همه اینها بشود.سرّ این ویژگی انسان در عدم تصلّب صورت او و ضعف آن و امکان ترقی و همینطور ارتباط عقل او با بدن میباشد و تا این بدن هست میتواند تحول یابد.راستی عالم ماده از یک نظر خیلی عالم مهمی است!
🔻اگر مراتب هستی را آنطور یافتیم و از طرف دیگر لا یقفی حدی انسان را نیز اینطور یافتیم والله خواب از سرمان میپرد! آتشی به جانمان می افتد! بیقرار میشویم! دردمند میشویم! اینجاست که با یک تلنگر اگر بفهمیم جایگاه پیامبر اعظم و امامان پاک این امّت کجاست و چه نیازهای عمیقی را از ما رفع کرده و میکنند و عمق اتّصال وجودی خودمان را با ایشان درک کردیم یک محبّت عمیق و تواضع واقعی نسبت به ایشان پیدا میکنیم🔺
🔴میدانید مشکلمان چیست؟ این است که نمیدانیم! عمرمان را دادیم و نه هستی را شناختیم و نه انسان را! تلاش میخواهد. ریاضت میخواهد. درس خواندن میخواهد. ما انسانها ورای عقاید و ادیان مختلف نوعا یک حیات انسانی دنیایی مشترکی داریم و در کنار آن گاهی یک دینی هم میورزیم! در حاشیه! در متن نیست. با عقایدمان زندگی نمیکنیم. باید بفهمیم این ها آمده اند که با آنها زندگی کنیم. اگر با ایشان زندگی کردیم آن دنیا هم با ایشان زندگی میکنیم.
🔸خلقکم الله انوارا فجعلکم بعرشه محدقین🔸
باید بدانیم که خداوند متعال بر ما منّت نهاد که اینها را به این دنیا آورد و به ما شناساند. این ذوات نورانی را کسی نمیشناخت. به تعبیر ما خیلی بالا بالاها بودند. منزلشان در آن بالاشهرترین قسمت عالم وجود بود! آنقدر بلند مرتبه بودند که گویا اصلا عالم خبری نداشت که اینها هم هستند!
👈برخی انبیاء ایشان را میشناختند. حضرت آدم که در عالم ظاهر پدر ایشان است در باطن اینها را نمیشناخت و مدّتها گذشت که این انوار را شناخت و با توسّل به ایشان بخشیده شد. اینها مسائلی است که عقل ما با دشواری هایی و با تأییدهایی به این مطلب رسیده است. خود روایات ما در این مضمون قطعی است:
📖والحمد لله الذی منّ علینا بمحمد نبیّه صلی الله علیه و آله دون الامم الماضیه و القرون السالفه
👈این ذوات نورانی اساسا با ما قابل مقایسه نیستند. لا یقاس بنا احدٌ و اینکه لا یطمع فیها طامع است مقام ایشان. اینها از همان دوره جنینی خدا شناس و خداپرست بودند و تسبیح میکردند. نور هستند. ارکان هستی هستند! برخی گمان میکنند که عالم فقط خدا دارد. شاید پیش خود فکر میکنند خیلی رشد کرده اند که میگویند خدا خدا. یک خدا و دیگر بقیه خلائق در عرض هم! نه عقل بر اساس قاعده الواحد و نه نقل بر اساس آیات و روایات اینطور نگفته!