👈چطور در این دنیا مثلا یک حیوان از نطفه ای به وجود می آید و کم کم در شکم مادرش تغذیه میشود تا آنجا که وقت تولّد و استقلالش فرا برسد؟! در عالم معنا هم این فرشته ها و شیاطین در رحم نفس خودمان نطفه هایشان منعقد میشود و با تکرار رفتارهای متناسب تغذیه میشوند تا جایی که با شکل گیری ملکه وقت تولّد و نوعی تشخص حیوانی استقلالی برایشان فرا رسد. 👈شاید تا اینجا برایتان روشن شده باشد که اگر آخرتمان را بر اساس نظریه ی تجسّم اعمال خودمان میسازیم پس گویا اساسا تغایری بین خودمان و آخرتمان وجود ندارد. خودمان حقائق برزخی را ایجاد میکنیم. 👈در دنیا همواره یک تغایری دیده ایم! یک مادّه ای در خارج دیده ایم که با تعلّق یافتن صورتی یا نفسی نوعی حیات عرضی پیدا کرده است. ولی در آن سرا دیگر این خبرها نیست. 👈مادّه هر چه هست را همین تصوّرات و تأمّلات و نیّاتی باطنی در خیر و شر تشکیل داده و جنسی زنده داشته که وجودش وجودی زنده و ادراکی است. همه چیز روح دارد و حیاتی ذاتی دارد. 👈همین است که: «إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوانُ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ‏» حال که چنین است بر اساس نظریه ی تجسّم اعمال انسان با مرگ با چه چیزی مواجه میشود؟! با اینکه میبیند که قوه ادراکی او تبدیل به قدرت او شده و ادراکاتش تبدیل به افعالش گشته و علمش عیان و غیبش شهادت و سرّش علن گردیده است. همین است که چیزی جز نتائج اعمال و افعالش و افکارش را نمیبیند. 👈گویا دارد صحیفه ی اعمالش را در لوح وجودش میخواند: «وَ كُلَّ إِنسانٍ أَلْزَمْناهُ طائِرَهُ فِي عُنُقِهِ وَ نُخْرِجُ لَهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ كِتاباً يَلْقاهُ مَنْشُوراً اقْرَأْ كِتابَكَ كَفى‏ بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيباً» 👈در این نگاه قبر انسان همین هیئات و حالات و ملکاتی است که در قلبش نشانده و برزخ برای آن است که غبار هیئات غیر مناسب با جوهر اصلی کم کم فرونشیند و آدمی آماده ی ادراک شفاف قیامتی مناسب جوهر اصلی اش گردد که همان حشر و بعث از قبر است. حالا اینها دیگر تبیینهای کلی و قابل تامل این نظریه است که در کتبی مانند جلد نهم اسفار مباحثی پیرامون آن آمده است.