باسمه تبارک و تعالی (۷۹۳) «عظمت حجاب» 🔹در انتهای مسجد گوهرشاد رو به قبله نشسته بودم. جایی که دید وسیعی به حیات و بنای مسجد داشتم. آدم از عظمت و معنویت معماری اسلامی به شگفتی می افتد. 🌸راستی چه زیبا از معانی اشباع شده. این معماری کجا و این بناهای مدرن امروزی کجا! راستی که از کوزه همان برون تراود که در اوست. 🗽گاهی دیدن این ساختمانهای مدرن برای روح آدم کدورت آور است. قساوت آور است. 👈کم کم صفوف نماز صبح تشکیل میشد. سمت چپ خواهران بودند و سمت راست برداران. من هم در انتها جایی مشرف به هر دو. 💡نماز صبح اقامه شد و سر برداشتم و یک دفعه صحنه این صفوف بانوان در حال نماز تکانم داد. در لحظه ای گویا با عمقی دیگر از حکمت تشریع مواجه بودم! طوری که انسان دوست دارد در پیشگاه این حکمت عظیم سر تعظیم فرود بیاورد. 🔹چطور این حجم متنوع از جذابیت و میل به ابراز را با یک دستور مهار کرده و همه اینگونه آسوده دل از نگاه دیگری متوجه عالم معنا شده اند. راستی این حجاب و این چادر چه شکوهی و چه حکمت عمیقی دارد. 👈چه زیبا و حکیمانه این شریعت آسمانی هم از اصولی چون عفت و تکریم بانوان و تحکیم خانواده محافظت کرده و هم ضرورت حضور اجتماعی آنها را تأمین نموده است. راستی قانون گذاری فقط حق توست چون تو حکیم مطلقی! 🔸شکی نیست که زیبایی و جذابیت و میل به تبرج زن منشأ خطورات فراوان در صحنه ی اجتماعی است. انصافا حجاب و مصداق کامل آن که چادر است مانند پدافندی حکیمانه از آسمان ذهن جامعه نفی خطورات میکند. 💭ناگهان به یاد آن خونهای پاکی که در همین مسجد گوهرشاد بر سر همین چادر جاری شد افتادم. مناسبتش برایم جالب بود.