🔹جالب است که خودش کاملا مبتنی بر نظریّه اش میگوید اگر قرار باشد چنین مهدی ای ظهور کند قاعدتا تنها میتواند در زمان او در منطقه ی حجاز ظهور کند که هنوز در دست بنی حسن و بنی جعفر که حکومتهایی بدوی و متفرق هستند.
👈چون در آن مناطق است که ممکن است تعصّب قوی برای حمایت از چنین شخصی وجود داشته باشد، نه در مناطق مغرب و شمال آفریقا!
✔خلاصه ی دیدگاه ایشان این است که اساسا اگر کسی معتقد باشد که قرار است شخصی به نام مهدی بیاید و «مِن غیر عصبیةٍ و لا شوکةٍ» بخواهد حکومتی جهانی تأسیس کند خام اندیشی است! حرفی غیر علمی است.
👈بر اساس موازین جامعه شناسی ایشان یک انسان صرفا به دلیل انتسابش به اهل بیت نمیتواند چنین حکومتی تشکیل دهد: «لما اسلفناه من البراهین الصحیحة». مرادش همان نظریّه ی عصبیّت در تشکیل حکومتهاست.
👈همانکه بر اساس آن هیچ جنبش يا انقلابی نمیتواند پيروز شود مگر اين كه برخوردار از همگرايی باشد؛ همگرايیای كه عامل بشری را برای انقلاب فراهم آورد.
👈با توجّه به آنچه گذشت فهم عمیقتری از مراد ابن خلدون و عمق دقّت نهفته در آن را می یابیم. خلاصهی کلام او این است که اگر قرار بود مهدویّت یک معجزه باشد همان قدیم محقّق میشد.
👈ولی اگر قرار است مهدویت به شکل طبیعی رخ دهد در زمان او قابل تحقّق نیست. این مطلب همان است که امروزه متفکّران شیعه با طرح نظریّهی «مقدّمه سازی ظهور» با تشکیل حکومت دینی به آن تمایل پیدا کرده اند.
👈اینکه نمیشود دنیا را رها کرد و مهدویت را یک اتّفاق و یک معجزه دانست. باید در مسیر تحقّقش تلاش کرد.
👈 ولی نکته ی اساسی در این زمینه این است که تعصّبی که مسوّغ ظهور مهدی است، در روایات به عنوان تعصّبی دینی مطرح نشده است، بلکه تعصّبی انسانی حول مفهوم عدالت است که پیامی جهانی دارد. زمانی خواهد آمد که روند حوادث و وقایع به گونه ای سرعت میگیرد که همه تعصّبی عمیق برای تشکیل حکومت عدل مهدوی پیدا خواهند کرد. لازم نیست مهدویت با تعصب بر حکومت رجل قریشی یا فاطمی تبیین شود تا اشکال ابن خلدون رخ دهد.