👈این کار ورای همه ی نقاط قوّتش نباید به گونه ای جلوه کند که علم حدیث را به نفع خود مصادره کند. ممکن است شخصی که کاملا نماینده ی فهمی عقلانی و روش مند از متون دینی است یک عالم رجالی و متتبّع قهّار باشد و یک کتاب حدیثی بسیار بزرگ جمع آوری کرده و فهم عقلانی خود را ذیل آنها ضمیمه نماید. ✋اشتباهی که اینجا رخ داده این است که علم حدیث و محدث بودن را به نفع روش فهم خاصی مصادره کنیم. نخیر! ممکن است شخصی از همه در تتبّع و تحقیق حدیث و رجال شناسی و بررسی های حدیثی مسلّطتر باشد ولی روش فهمش روشی عقلانی باشد. 👈فعلا در صدد قضاوت بین نحله های مختلف که قائل به فهم برتر از متون دینی هستند نیستم. 🔹مرحوم علامه طباطبایی به عنوان نماینده ی بزرگ جریان عقل گرا در مجموع تا جلد ششم بحار الانوار بر ۸۸ موضع تعلیقه زده اند. در برخی موارد اشکالات صریح و ریشه ای به روش فهم علامه ی مجلسی وارد میکنند که باعث شد جریان اخباری مانع نگارش ادامه تعلیقات توسّط علامه طباطبایی شوند. 👈علامه طباطبایی هم با بیان این مطلب که دفاع از امام صادق مهمتر از دفاع از علامه مجلسی است از کار خود دفاع نمودند. نوع تعلیقات علامه طباطبایی به گونه ای است که صلاحیّت علمی امثال علامه مجلسی را در ورود به برخی مباحث زیر سؤال میبرد. 👈چیزی شبیه همان تصحیح الاعتقادات میشود. علامه طباطبایی در موضعی از تعلیقات خود روش فهم حدیثی علامه مجلسی را مصداق «الانتصار للدين بما لايرضى به الله سبحانه‏» میدانند. ⚪در پاسخ از اشکالات علامه مجلسی در باب روش عقلانی ابراز میکنند که وقتی ظواهر دینی در اصل حجّیتشان متوقّف بر برهان عقلی هستند باید دانست دیگر باید حکومت عقل را در هر جایی که حکمی به همان وضوح دارد قبول کرد والّا یک بام و دو هوا و نوعی تناقض رخ میدهد: 📖«فإنّ هذه الظواهر الدينية لو أبطلتْ حكم العقل لأبطلت أوّلًا حكم نفسها المستند فى حجّيته إلى حكم العقل» 👈از طرفی ظواهر دینی برای انسان معمولا قطع و یقین ایجاد نکرده و مفید ظن است. لذا چنین ظنّی توان مقاومت در برابر برهان عقلی که مفید یقین است را ندارد. 👈این اساس اشکال نحله هایی است که میخواهند عقل را در روش فهم دین کنار بگذارند. اینها من حیث لا یشعرون به هدم اساس حدیث و دین حکم کرده اند. 💭یادم هست استاد فیاضی دام ظله یکبار در درس فلسفه میفرمودند در مشهد مقدس یکی از طرفداران مکتب تفکیک وقتی ایشان را دیدند شروع به اشکال به ملاصدرا کردند. ایشان میفرمود به او گفتم بگو ببینم اگر روایتی دیدید که میگفت اجتماع نقیضین محال نیست چه میکنید؟! گفت قبول نمیکنم. ایشان هم فرمودند خب به همین قیاس برخی مطالب نظری برای امثال ملاصدرا با قوت برهان وضوحی مثل استحاله اجتماع نقیضین پیدا کرده است. حالا به بحث خودم برگردیم: 🔹در ادامه علامه طباطبایی در موضعی از این تعلیقات به انتقاد صریح از علامه مجلسی میپردازد که روش این بزرگواران دو خطای بزرگ دارد: 1⃣خطای اوّل یک خطای اخلاقی و معرفت شناسانه در باب مقوله فکر و سوء ظنّ به حکما و فلاسفه و عقل و برهان است. 2⃣خطای دوّم یک خطای منهجی مهم در باب مقوله فهم و غفلت از اصل مسلّمی است که قرآن و حدیث به آن اصرار دارد. آن هم ذو بطن و عمق و دشوار بودن فهم حقائق دینی و لزوم تنزیل و رعایت مراتب در بیان حقائق است. همانکه باعث میشود بیان دینی بیانی ذو مراتب و تشکیکی باشد. 👈ولی پیش فرض امثال علامه مجلسی نوعی فهم متواطی از دین است که خلاف مسلّمات دینی ماست. این امر را علامه به شکل لطیفی توضیح میدهند: ✔به عقیده علامه طباطبایی روش فهم امثال علامه مجلسی این است که فرض میگیرند اهل بیت علیهم السلام مطلبی بیش از فهم عامّه مردم نفرموده اند! ممکن است بیشتر روایات هم در ظاهر همین باشد ولی از دو چیز غفلت میکنند. یکی همان نکته ی عمیق بودن و مراتب تشکیکی است و دیگری وجود غرری از آیات و روایات که مانند محکماتی بر دیگر متون سایه انداخته و معنای عمیقتری به آنها میبخشد. همه را رنگ دیگری میزند! ✔عجیب این است که وقتی به اینها میرسند به جای آنکه آن فهم عامیانه را ارتقاء بدهند آن غرر روایات را پایین می آورند و در سطح متعارف فهم ها تنزل میدهند. همین است که هم غرر روایات خراب میشود و هم روایات عادی به واسطه ی آنکه دیگر ارتقاء پیدا نمیکنند خراب میشوند! 📖«الطريق الذى سلكه فى فهم معانى الأخبار، حيث أخذ الجميع فى‏ مرتبة واحدة من البيان وهى التى ينالها عامّة الأفهام، وهى المنزلة التى نزل فيها معظم الأخبار المجيبة لأسئلة أكثر السائلين عنهم عليهم السلام 📖مع أنّ فى الأخبار غرراً تشير إلى حقائق لا ينالها إلّا الأفهام العالية والعقول الخالصة. فأوجب ذلك اختلاط المعارف الفائضة عنهم عليهم السلام وفساد البيانات العالية بنزولها منزلة ليست هى منزلتها، وفساد البيانات الساذجة أيضاً لفقدها تميّزها وتعيّنها. ⬇⬇