👈ای کاش این سنّت ادامه پیدا میکرد و چنین کتب مختصر و متقن و بسیار دقیقی جزء متون درسی حوزه ها باقی میماند. شاید جامع ترین حاشیه هایی که در بین اهل سنّت بر این تفسیر نگاشته شده بتوان از حواشی محیی الدّین شیخ زاده و حاشیه شهاب الدّین خفاجی و همینطور حاشیه قونوی یاد کرد. 👈بنده از اوایل طبلگی با حاشیه ی شهاب بر تفسیر بیضاوی انس داشتم و انصافا عظمت این حجم از تدقیقات ادبی و بلاغی را در جای دیگری ندیدم. 🔸«مقایسه رویکرد قاضی نور الله شوشتری و شیخ بهایی در حاشیه بیضاوی»🔸 روشن است که تفسیری مانند بیضاوی چیزی نبود که نظر علمای شیعه را هم جلب نکند. تا قرنها علمای شیعه نیز آن را محلّ توجّه خود قرار داده و نظرات تفسیری آنها عمدتا ناظر به آن سامان یافته است. به عنوان نمونه عمده ی مباحث تفسیر بحار الانوار علامه مجلسی از همین تفسیر است و تفسیر صافی ملا محسن فیض کاشانی اساسا نسخه ی شیعی همین تفسیر بیضاوی است. ✋البته در آن زمان به دلیل اختصار تفسیر بیضاوی، تفسیر دیگری که اخیرا توسّط نظام نیشابوری عرضه شده بود نیز در حوزه های شیعی شهرت نسبی یافته بود. 👈در بین دانشمندان شیعه که به بیضاوی حاشیه نوشته اند مقایسه رویکرد دو دانشمند بزرگ معاصر و شیعی یعنی قاضی نور الله شوشتری و شیخ بهایی میتواند حاوی نکات مهمی باشد. 👈ابتدا گزارشی اجمالی از رویکرد قاضی نور الله شوشتری آورده و سپس نوع نگاه شیخ بهایی را به تفسیر بیضاوی در حواشی ایشان بر این تفسیر ذکر میکنم. 🔴قاضی نور الله یک شخصیّت شیعی اهل جدل و بحث است. از همین رو عمدتا به دنبال اثبات مذهب تشیّع و ابطال مذهب عامّه است. همین است که گویا پرداختن به وجوه فضل و برتری و جویایی حکمت در آثار اهل سنّت برایش اهمیتی ندارد. بلکه تتبّع عورات آنها و نشان دادن غوایت آنها و ضلالتشان و افتخار به مذهب تشیّع بیشتر بر ایشان غالب است. 👈این خودش یک روحیه است. گویا رقیب یک انسان بسیار متعصّب و باطل و کژ اندیش است که باید از او بر حذر بود. یک برائت حدّاکثری بر چنین روحیه ای غالب است و هرگز نسبت به آثار فرق غیر شیعی خوش بین نبوده و اهمیت اصلی به مذهب و مکتب است تا به وجوه فضل و برتری. 👈ورای بحثها و مجادلاتی که با علمای عامّی مذهب دارد همین رویه جدلی را در حواشی ای که بر یک کتب علمی و آن هم تفسیری نگاشته باز میبینیم. ایشان حاشیه ای به نام کشف القناع بر تفسیر بیضاوی نگاشته است. 👈ایشان سبب اقبال علمای اسلامی به تفسیر بیضاوی را صرفا «المزج و الاختصار» آن میداند که باعث شد طبع صغار و کبار به آن متمایل شده و اکثر محصّلین زمان گمان کنند که «إنّه فی هذا الباب کاف». 👈اینجاست که قاضی نور الله بعد از آنکه هیچ فضیلت خاصی برای تفسیر بیضاوی ذکر نمیکند شروع به مذمّت و بیان نقاط منفی در مورد آن میکند که حقیقت موافق این توهّمات نبوده و حتّی نزدیک هم به این تخیّلات نیست! اصلا اینها ورم را حجم و حباب را نجم پنداشته اند! 👈بیضاوی انسانی بی انصاف است که حقّ صریح را به خاطر مجادلات مذهبی نمیپذیرد و مانند حشوی ها اهل تقلید است و هیهات که امثال قاضی نور اللّه اهل تقلید باشند! قاضی از آنهایی است که به قول خودش: «لم أخشِ انکار سُنّیٍ و لا شیعیٍ لأنّ الی الله الرجعی و هو أحقّ أن یخشی» 👈همین است که میگوید همین روحیه ی حق طلبی و بغض باطل سبب نگارش کشف القناع برای نشان دادن عورات تفسیر بیضاوی شد. انصافا بلاغت ایشان خیلی زیبا و گیراست. 👈ولی روحیه ی ایشان در بد بینی نسبت به تفسیر بیضاوی و همینطور پرداختن به نواقص آن برایم جالب توجّه بود. خدا روح این شهید بزرگ را شاد کند که با غیرت دینی خود خدماتی هم در تاریخ مذهب از خود به یادگار گذاشته است. 🔴حالا دقیقا برعکس ایشان عالم بزرگ و معاصرش شیخ بهایی رضوان الله علیه است. ایشان هم در همین زمان حواشی بر تفسیر بیضاوی نگاشته است. در ابتدای تفسیر آنچنان به مدح این تفسیر میپردازد که انسان به حیرت می افتد. شیخ بهایی در توصیف تفسیر بیضاوی میگویند این کتاب اثر حبر جلیل و فاضل نبیلی است که با نوعی مدد آسمانی موفّق به نگارش چنین کتابی شده است: 📖«وجدت کتاب انوار التنزیل و اسرار التأویل للحبر الجلیل و الفاضل النبیل الممدّد بالامداد السّماوی القاضی ناصر الدّین عبد الله البیضاوی» ⬇⬇