👈ولی اگر آن حال تدبّر نیست خود کثرت تلاوت مطلوبیت دارد. ولی مراد از این تدبّر چیست؟ آیا بهتر است به جای کثرت تلاوت میزان کمتری را با فکر و مطالعه ی تفاسیر بخوانیم؟! در اینجا خلاصه ی آنچه از تدبّر در متون دینی و برخی تجربیات و پرسش از علمای ربّانی فهمیده ام را به برادران دینی هدیه میدهم. 🔹مطالعه ی تفاسیر خوب است.، ولی آن تدبّر مطلوب در قرآن کریم معنایی والاتر از اینها دارد. چیزی است که به حال انسانها مرتبط است. وقتی حال تدبّر بیاید خود انسان می‌فهمد که گویا قرآن کریم و برخی آیات خاص آن انسان را به خودش دعوت میکند. اصلا دوست دارد متوقف شود. مگر اینکه با یک دشواری دل بکند و عبور کند. دریافتهایی از آیات قرآن کریم دارد و القائاتی به قلب او میشود که از سنخ دیگری است. دیگر اینها یُدرک و لا یوصَف است. 👈تنها از سنخ فکر کردن و بررسی های لفظی و تفسیری و مانند آن نیست. چیزی از نوع یقظه و بیداری فهم است. تعبیر خود قرآن کریم آن است که تدبّر ممدوح در قرآن کریم چیزی است که با قلب انسان مرتبط است. اگر دیدید این تدبّر برایتان نیست بدانید قلبتان مشکلی دارد: «أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلى‏ قُلُوبٍ أَقْفالُها» 👈نوعی قفل بلکه قفلها آن را در برگرفته است. اساسا میشود انسانها را از نوع دریافتهایی که از قرآن کریم دارند شناخت. آدمی به فرموده ی امام صادق علیه السلام به سلیمان بن خالد ورای این گوشی که با آن قرآن کریم را میشنود قلبی دارد که آن قلب هم گوشی دارد که با آن میتواند معنای دیگری از قرآن را بشنود. باید تلاش کرد مسامع آن قلب باز شود: 📖«يَا سُلَيْمَانُ إِنَّ لَكَ قَلْباً وَ مَسَامِعَ وَ إِنَّ اللَّهَ إِذَا أَرَادَ أَنْ يَهْدِيَ عَبْداً فَتَحَ مَسَامِعَ قَلْبِهِ وَ إِذَا أَرَادَ بِهِ غَيْرَ ذَلِكَ خَتَمَ مَسَامِعَ قَلْبِهِ فَلَا يَصْلُحُ أَبَداً وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ‏ أَمْ عَلى‏ قُلُوبٍ‏ أَقْفالُها» 🔹ولی راه یافتن چنین دریافتها و تدبّرهای قرآنی چیست؟! وقتی مانع این تدبّر قفل قلبی باشد، راه این تدبّر نیز پاکی و طهارت قلب است. وقتی انسان تلاش در مراقبه و انجام طاعات و پرهیز از گناهان داشته باشد در واقع در حال تحصیل مقدّمات اجتهاد تدبّری و فهمی در قرآن کریم است. آدمی باید مدّتی با قرآن کریم صادقانه انس گرفته و باور قلبی داشته باشد که حرفها برای گفتن دارد. 👈در خلوت و با صدای محزون و با قلب پاک و صدق نیّت و انتظار و درد قرآن کریم را تلاوت کند. اینها مقدّمات به سخن در آمدن قرآن کریم با قلب انسان است. ⚪از کلام بزرگان یک نصیحت برادرانه نیز به خودم و افرادی که مشغول به علوم قرآنی و تفسیر هستند همین است که این علوم نظری و یافتن قوّه ی اجتهاد در فن تفسیر ملازمه ای با این تدبّر قرآنی ندارد. اگر سالها به دنبال مقدّمات تفسیر مانند علوم ادبی و روایی و شأن نزول و... هستند باید بدانند مقدّمات تدبّر قرآنی همین است که در زندگی تقوا را رعایت کنند. 👈مراقب باشند آلوده نشوند. مسّ پیام قرآنی نیاز به طهارت داشته و این صید، تنها شکار مطّهَرون و اهل طهارت است. انسان هر چه بر اخلاص و طهارتش افزوده شده و از حالت شرک حاشیه بگیرد فهم قرآنی اش شکوفا میشود. 👈شرک همان ظلم عظیم است. انسان مبتلا به چنین شرک وجودی ای هر چند مجتهد در فن تفسیر باشد به نوعی مصداق لا یزید الظالمین الّا خسارا میشود. وقتش تلف شده و گاهی مصداق: «كَلَّا بَلْ رانَ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ ما كانُوا يَكْسِبُون‏» است. 👈مقدّمه ی فهم قرآن کریم صرف و نحو و معانی و بیان و ... فقط نیست. مقدّمه ی آن مراقبه ی چشم و گوش و زبان و صبر و مجاهدت و... است. وقتی توحیدی و مخلص زندگی کنیم گویا در حال فرا گرفتن مقدّمات فهم قرآن کریم هستیم. به قول سنایی: عجب نبوَد گر از قرآن نصیبت نیست جز نقشی که از خورشید جز گرما نیابد چشم نابینا عروس حضرت قرآن، نقاب آنگه براندازد که دار المُلک ایمان را بیابد خالی از غوغا ✔وقتی در جایی از حرامی خود داری میکنیم و با ذکر دلمان را بیدار نگاه میداریم و از غفلتها پرهیز میکنیم بدانیم در حال طیّ مراحل مقدّمات فهم قرآن کریم هستیم. در چنین حالتی است که وقتی جلوی قرآن کریم زانو بزنیم قرآن با ما به حرف می آید و با قلب انسان شروع به سخن میکند و معنا را در وجودمان می‌دمد. آری، قرآن کتابی است که نفس دارد و معنا را میتواند در وجود انسان بدمد. ⬇⬇