🔵گویا همه چیز را تجربه کرده ای! قدرتها، ثروتها، قصرها، رستورانها، ساحلها، هتلها، کازینوها، کارناوالها و... همه را چشیدی و چشم پوشیدی و کناری انداختی! بالاتر از آن از مدح و ذمّ دیگران و شهوت و غضب هم رها شدی! 👈اگر اینطور زاهد شدی حقّ آشکارتر از آن است که اگر طالبش باشی نبینی اش! آن وقت است که میفهمی: إنّ الراحل الیک قریب المسافة. 🔶حقیقتا زهد به انسان حکمت میدهد. چشمش را باز میکند. این همه پیچیدگی ندارد! این همه درس خواندن ندارد! بسیاری عمر خود را در مسیر رسیدن به معشوقی، خانه ای، ماشینی، شغلی، پستی، ثروتی، و... میدهند و خیلی طول میکشد بفهمند آرام نشدند! شاید اصلا هم نرسیدند تا بفهمند. 🔷زهد یعنی این را همین الآن برای خودت حلّ کن! بفهم و سلوکت را آغاز کن! چاه دنیای وجودت را ببند و بعد احکام بئر حقیقت را استنباط کن تا بفهمی دنیا طلبی چقدر احمقانست! 🔸فریب دنیا را نخوری ها! این دنیا دریایی است که چه بسیاری در آن غرق شدند! راستی که زهد امر مهمّی است. نخریدن و نپوشیدن و نخوردن و... نیست. 🔹ما را باش زمانی فکر میکردیم زهد یعنی روی مبل ننشین روی زمین بنشین! فلان ماشین ننشین و بهمان بنشین! بعد حسّ عرفانی به ما دست میداد! راستی چقدر جاهلیم! راستی چقدر غافلیم! 🔴میدانید! هنوز برای بسیاری از ما فریبکار بودن دنیا و دشمن بودنش مسأله نشده است. اگر مسأله بود همواره مراقب بودیم فریبمان ندهد. یکی از قواعد عقلی در مواجهه با دشمن احتیاط و پرهیز حداکثری است. در کارهایمان پیوست اینکه نکند دنیا فریبمان داده باشد را داریم؟! 😢روضه بخوانم؟! فقط یک گریز میزنم طولانی نشود! سفیان بن عیینة عالم بزرگ اهل سنّت از امام سجاد علیه السلام نقل میکند که: 📖«خَرَجْنَا مَعَ الْحُسَيْنِ ع فَمَا نَزَلَ مَنْزِلًا وَ لَا ارْتَحَلَ مِنْهُ إِلَّا ذَكَرَ يَحْيَى بْنَ زَكَرِيَّا وَ قَتْلَهُ وَ قَالَ يَوْماً وَ مِنْ هَوَانِ الدُّنْيَا عَلَى اللَّهِ أَنَّ رَأْسَ يَحْيَى بْنِ زَكَرِيَّا ع أُهْدِيَ إِلَى بَغِيٍّ مِنْ بَغَايَا بَنِي إِسْرَائِيل‏»! 😢دنیایی که در آن عاشورا رخ داد سزاوار نیست از آن نفرت داشت؟! دنیایی که از آن امام حسین و سعداء عالم آنگونه رفتند سزاوار نیست که با آن دشمن بود! 🔸عبارات برخی اندیمشندان در باب زهد🔸 ✔انصافا غزالی در احیاء علوم الدّین کلام مهمّی دارد: «أدنی درجات الفقیه أن یعلم أنّ الآخرة خیر من الدنیا» ما هنوز این امر ساده را هم باور نکرده و نگرشمان نشده است. راستی که فقیه زاهد در دنیا و راغب در آخرت و متمسک به دین الهی است. ✔خواجه عبدالله انصاری در منازل السائرین بحث زهد را با این آیه شریفه آغاز میکند: «بقیت الله خیر لکم إن کنتم مؤمنین». این هم انتخاب هوشمندانه ای است! به قول عبدالرزاق کاشانی در شرح: أی ما یبقی لکم عند الله من الخیرات الّتی هی الباقیات الصالحات خیر لکم من اموال الدنیا و زخارفها فاترکوا الفانی للباقی. ✔شیخ الرئیس نیز در فصل هشتم از نمط نهم که در مقامات العارفین است اغراض ریاضت را در سه امر معرفی نموده و اولین آن را «تنحیة ما دون الحقّ عن مستنّ الایثار» یا همان ازاله موانع خارجی دانسته و معین یا همان وسیله وصول به این امر را زهد حقیقی میداند. زهدی که همان زهد عارفین است. ✔خواجه در شرح اشارات این زهد را اینطور معنی میکند: «التنزه عمّا یشغل السرّ عن الحقّ». 👈زهد عارف معامله نیست تا به آخرت رغبت کند. زهد احرار است! زهد انسان با شخصیتی است که شخصیت خود را از هر چیزی جز خداوند متعال بالاتر میداند که نسبت به آن رغبتی داشته باشد! به ما دون الحقّ اصلا توجّهی نمیکند! 👈زهد انسان را از غرور حیات دنیایی میکند و سرعتی شگفت انگیز به سالک میدهد. بدون زهد جریان سالک مانند جریان مجنون و ناقه اش است: در دو روزه ره بدین احوالها ماند مجنون در تردد سالها 👈البته این زهد برای اولیاء الهی اصلا مطرح نیست. آنها درجه شان خیلی بالاتر از اینهاست. برای غیر خدا قدر یا وجودی قائل نیستند تا از آن سلب رغبت کنند. 👈کسی که زهد برایش مطرح است یعنی هنوز برای دنیا قدر و وزنی قائل است. برای آنها از حیث باطنی نه فقر اهمیت دارد و نه غنا. دنیا حقیرتر از آن است که نسبت به آن زهد بورزند! آیا نسبت به لا شیء میشود زهد ورزید؟ یا از آن طرف کسی که خودش را اصلا نمیبیند میتواند زاهد باشد؟ این همان زهد در زهد است که مقام اولیاء الهی است؛ «فامنن أو أمسک بغیر حساب»!