باسمه تبارک و تعالی (۸۵۷) «وَ مَا أَنَا يَا رَبِّ وَ مَا خَطَرِي‏» 🔹خداوندا این اعمال ناقصمان در برابر این همه نعمتهایت چه ارزشی دارد؟! چطور در برابر این همه لطف و کرمت به حسابش آوریم؟! خدایا تو کجا و این اعمال مشوب ما کجا! راستی مولای من! در برابر این عظمت تو چه تفاوتی بین اعمال صالح ما و جنایات جانیان هست؟! 🔸وقتی تو در آن نباشی و لایق درگاه تو نباشد چه فرقی میکند تا مغرورش شویم؟! خداوندا چه بی مقدارم! خودت با عفوت به این پست بی مقدار صدقه بده و تفضّلی کن! 🔹در کلام یکی از عرفا دیدم که میگفت مدّت سی سال با تمام وجود و جان و دل مشغول عبادت خدا بودم. طوری شد که گمان کردم نزد خدا جایگاهی دارم. مکاشفات بیشماری در آسمانها دیدم و خوشنود بودم تا اینکه جایی به صفی از فرشته ها رسیدم که به تعداد همه ی خلائق بودند. 🔸پرسیدم شما چه کسانی هستید؟ گفتند ما محبّینیم! اکنون سیصد هزار سال است در این مکان فقط در حال عبادت خداییم و تا کنون چیزی جز او و ذکر او به قلب ما خطور نکرده! این عارف گفت اینجا بود که از اعمالم خجالت کشیدم و همه را به آنهایی که مستحقّ عذاب الهی اند بخشیدم تا در جهنّم عذابشان تخفیف پیدا کند! 🔹مرحوم صدر المتألّهین در فصل چهارم از مقاله سوّم کسر اصنام الجاهلیة بحثی دارد که در دار وجود کسی جز عارف بالله در حقیقت خدا را عبادت نمیکند! در انتها با بیانی علمی اثبات میکند که غیر از عارف چه اهل بهشت و چه اهل جهنّم در قیاس با عارف مانند حیوانات و حشرات در قیاس با انسان هستند! وقتی قیاس شوند همّتها و همّشان اینقدر در برابر آن عظمت بی انتها بی اهمّیت و بی مقدار است.