باسمه تبارک و تعالی (۸۶۵) «سرطان قلب» 🔹فکر کنید اخیرا متوجّه مشکلی در خود شده اید. احتمال دارد مبتلا به سرطان شده باشید. چه میکنید؟! آیا میگویید توکّل به خدا! خدا بزرگ است! و بیخیال به زندگی ادامه میدهید؟! یا یک جا نشسته و زانوی غم گرفته و منتظر معجزه مینشینید؟! 🔸قسم به ماه و خورشید که همه در عمق نهانمان میدانیم چنین خطر بزرگی با توکل تو خالی و بیخیالی و انتظار معجزه همخوانی ندارد. همین است که هرچند احتمال اندک باشد دربه در این آزمایشگاه و آن طبیب میشویم. ✋پس چرا نسبت به سرطانهای آخرتی مانند کفر و تردید و نفاق و بیماریهای سنگینی دیگر قلبمان اینچنین نیستیم؟! چرا در آزمایشگاه محاسبه خود را بررسی معنوی نمیکنیم؟! چرا اینجا که میرسد عارف شده و به فضل خدا تکیه میکنیم یا به عذاب وجدانی مسخره اکتفا میکنیم؟! 👈میدانید چرا؟! چون هنوز ایمانمان ضعیف و کفرمان قوی است! خودمان را همین بدن و دنیایمان را بی زوال میپنداریم: 📖«فلذلك تراه يتكل على فضل اللّه في مرض القلب، و يجتهد في علاج مرض البدن من‏ غير اتكال‏» 🔹والله اگر ایمانمان قوی بود خطری که زندگی ابدیمان را تهدید میکرد را جدّی تر از سرطان میدیدیم. در همین دنیا روز و شب میدویدیم تا جزء جزء امورمان را اصلاح کنیم. از همین رو در این تجربیات نزدیک مرگ هر کسی برگشته دیگر شب و روز به فکر اصلاح خود است. 🔸به خاطر همین مریضی قلب بین انسانها خیلی شایعتر از مریضی جسم است. چون اولا نمیداند مریض است و ثانیا عاقبت شومش را برخلاف مرض بدن در این عالم نمیبیند تا مو به بدنش سیخ شود و ثالثا علمایی که باید طبیبان معنوی باشند گاهی خود مبتلایند و قطّاع طریق!