👈آری انصار در واقع شیعه بودند! محبّت واقعی پیامبر را داشتند و به خاطر همین محبّت به علی و زهرا علیهما السلام داشتند. ظرفیّت آن را داشتند و توقع آن بود که برترین شیعیان مولا علی علیه السلام باشند و نامشان در همیشه ی تاریخ تشیّع بدرخشد! 👈همین است که اینگونه مورد غضب صدّیقه ی طاهره سلام الله علیها قرار گرفتند! این غضب، غضب بر اشخاصی است که حقیقتا محبّت داشتند و چنین انتظاری از آنها نبود! 📖«ثُمَّ رَمَتْ بِطَرْفِهَا نَحْوَ الْأَنْصَارِ فَقَالَتْ يَا مَعْشَرَ النَّقِيبَةِ وَ أَعْضَادَ الْمِلَّةِ وَ حَضَنَةَ الْإِسْلَامِ مَا هَذِهِ الْغَمِيزَةُ فِي حَقِّي‏ وَ السِّنَةُ عَنْ ظُلَامَتِي؟» 👈به خاطر همین بود که انصار توبیخ میشدند چون اگر قرار بود یاری و یاوری برای امیر المؤمنین باشد همینها بودند! اصلا قرار نبود اینها اهل سنّت باشند! اصلا اهل سنّتی وجود نداشت! 👈به مرور انصار در تاریخ اسلام تبدیل به اقلّیت شده و به گونه ای تأثیرشان در تاریخ اسلام منقرض شد! قبائل دیگر عرب آمدند و از آنها و تاریخشان جز نامی در واقع باقی نماند! تاریخ اسلام را باید در واقع اینگونه دید! انصار شیعیان نخستین بودند! 👈حتّی تا مدّتها بعد از آن فریب بزرگی که خوردند هم محبّ امیر المؤمنین بودند ولی دیگر کار از کار گذشته بود! خلافت امیر المؤمنین بعد از کشته شدن عثمان اساسا از تکانه های رفتاری همین شیعیان نخستین بود. تاریخ اسلام را باید عمیقتر فهمید. 👈شروع انحراف انصار در همان عصر پیامبر بود که شرحش برای موضع دیگر است مخصوصا در سر تقسیم غنائم بعد از حنین بود که به تعبیر امام باقر علیه السلام طوری این محبّین قلب نازنین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را شکستند که: «حَطَّ اللَّهُ‏ نُورَهُم‏» ولی در سقیفه تشیّع انصاری دیگر نابود شد و خاکستر آن هم در واقعه حرّه به دست یزید بن معاویه به باد فراموشی سپرده شد. 🔹تاریخ تشیّع را باید از انصار شروع کرد! در مورد این باید تأمّل کرد و عبرت گرفت که چطور این نسل اوّل تشیّع طوری سقوط کردند که ارتدّ النّاس الّا ثلاثة رخ داد. ما یک مغالطه ای که داریم تفکیک بین اصحاب و شیعیان است! تفکیک بین یاران پیامبر و یاران امیرالمؤمنین است! در حالیکه اصحاب واقعی پیامبر یا همان انصار و مهاجرین در واقع اصحاب امیر المؤمنین هم بودند ولی در آن امتحان مردود شدند! نوع نگرش صحیح به آنها نگریستن به آنها از زاویه ی نسل نخستین شیعیان است. تاریخ اسلام را باید اینگونه دید! 👈ثمره ی این نگاه پیدا کردن نگرشی دیگر به تاریخ اهل سنّت و همینطور داستان انحراف است. ثمره ی این نگاه آن است که گمان نکنیم شیعه اقلّیت بود و با چند نفر آغاز شد! آن دور دوّم شکل گیری شیعه با قبول ولایت امیر المؤمنین بود که گاهی در اصطلاح به شکل خاص به آن شیعه گفته شده است. ولی واقعیت همان بود که گذشت. 👈ثمره ی این نگاه آن است که مجاهدت، رشادت، ایثار و خون دلهایی که آن شیعیان نخستین خوردند را ببینیم و انکار نکنیم! بدانیم آنها هم مجاهدات شیعیان بود! فضائل صحابه را به نفع عقیده ی عامّی و اهل سنّت مصادره نکنند! یا با کم توجّهی یا انکار فضائل انصار و صحابه دچار نوعی مکابره نشویم تا اهل سنّت ما را متّهم به بی انصافی در نگریستن به تاریخ اسلام کنند! 👈نه همه ی آنها بود و قرآن کریم هم بارها از مجاهدتهای بسیاری از صحابه تمجید کرد. آنها در واقع شیعیان نخستین بودند. رشادت و جان فشانی انصار و اصحاب را باید در طول تاریخ تشیّع دید. همانها که گاهی امیر المؤمنین علی علیه السلام خاطرات شیرینشان را نقل میکرد. همانها که اصلا برچسبی به نام اهل سنّت نداشتند! اینها بعدا به مرور ساخته و پرداخته شد! آنها شیعه بودند! 👈شیعیانی سقوط کرده که سرنوشتشان آنقدر بر قلب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله سنگین آمد که در آن روایت صحیح و مشهور بین خود عامّه حضرت مدام صدا میزد: «أصیحابی أصیحابی ...» 👈و حضرت صدّیقه طاهره سلام الله علیها آنگونه از دستشان ناراحت بود و شبها به درب منزلشان میرفت ولی هیهات که زمان تمحیص بزرگ و اقبال فتنی چون قطعه های شب ظلمانی فرا رسیده بود. ناله های زهرا را میشنیدند ولی به گریه و ناراحتی اکتفا میکردند. 🔹شیعه دور به دور چنین پوست اندازی هایی داشته تا در قالب شیعه ی ۱۲ امامی در آمده است. تاریخ اسلام را باید اساسا تاریخ تمحیص شیعه و تخلیص آن دانست. زمانی تمحیص بزرگ رخ داد و انصار و دیگران جدا شدند و بعدها اهل سنّت نامیده شدند! باز کیسانی و زیدی و ناووسی و واقفی و... جدا شدند تا شیعه ی اثنا عشری همانطور که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله وعده داده بود ظاهر شود. ✋ولی معنای کامن و مخفی در این پوست اندازی های پی در پی در تاریخ امامیه چیست؟! این را در نوشته ی دیگری ان شاء الله دنبال میکنم.