باسمه تبارک و تعالی (۹۰۴) «فرق محدِّث با محقّق حدیث» 🔹به یکی از طلاب فاضل گفتم به نظرت شیخ صدوق چطور توانسته علی بن حسّان هاشمی را با علی بن حسّان واسطی یکی بداند؟! چنین اشتباهی بین دو نفر معروف و شناخته شده خیلی در ذوق میزند! 🔸باز با یکی از عزیزان در مورد اعتبار برخی ادعیه صحبت میکردیم. با توجّه به تجربه ای که در این مباحث در اثر چند سال انس با طرق و اسانید روایات داشتم به شکل قطعی میگفتم فلان چیز و فلان چیز مثلا اعتباری ندارد. 🔹آن عزیز هم همینطور تعجّب میکرد که چطور میشود در حالیکه فلان محدث و بهمان آیت الله اینقدر به آن دعا یا زیارت عنایت دارد. بسیاری از اینها را امثال علامه مجلسی ها و محدّث قمی ها نقل کرده اند. 🔸به ایشان عرض کردم اینها تخصّص لازم را در تحقیق ارزش صدوری این منقولات نداشته اند. ولی خب این ادّعایی سنگین بود. اگر این محدثین بزرگ متخصّص نبوده اند پس دیگر چه کسی تخصّص حدیث شناسی را داشته؟! اگر در چنین مسائلی اینقدر دور از آبادی حرف زده باشند اساسا علمشان مورد تشکیک قرار میگیرد. 💡به ذهنم خطور کرد برای تقریب این امر و باور پذیر نمودنش از اختلاف اصولیّون در حجّیت قول لغوی استفاده کن! 🔹به اعتقاد بسیاری قول لغوی حجّت نیست! لابد میپرسید اگر قول او حجّت نیست پس دیگر چه کسی متخصّص لغت بوده و قولش حجّت باشد؟! پاسخ این است که لغوی عمدتا متخصّص در تتبّع مواضع استعمالات بوده تا تشخیص معنای موضوع له! 🔸در اینجا هم باید گفت محدّثین عمدتا در زمانهای سابق متخصّص در تتبّع روایات و منابع و مصادر بوده اند تا تشخیص درجه ی اعتبار آنها از روی موازین رجالی و فهرستی و قرائن تاریخی.