🔴ما یک بنا را روی سر طلبه خراب میکنیم و بعد میگوییم خود را بیرون بیاور و مستقل باش! به جای سرمایه گذاری سنگین روی استقلال علمی و پرورش استعدادهای متراکم همین طلبه ها که واقعا بعضا خیره کننده هستند و از پیشینیان هم درخشانتر اند ما چه سرمایه گذاری سنگینی روی متون و دقائق و ضمائر و آنچه در ذهن شخص بوده و نبوده میکنیم! 🔵اصلا میدانید؟! گاهی احساس میکنم مطلب طوری تعلیم و القاء میشود که گویا اصلا قرار نیست از آن عبور کنیم بلکه بیشتر به دنبال فراگیری از آن و لذّت بردن از دقائق و لطائف آن و توقف در آن هستیم! 👈انگار قرار است به مدح اساتید و پیشینیانمان بپردازیم! خود تلاشهای آنها اصالت دارد برایمان ورای آنچه باید به آن برسیم. 🔻انگار نگاهمان به گذشته ی درخشانتر است نه آینده ی درخشانتر!🔺 🔥حال اگر هدف اجتهاد است و در اجتهاد رسیدن به درجه استقلال معتبر در اندیشه مهمّ است راهکار چیست؟ خیلی خلاصه یک چیزی که به ذهنم امروز خطور کرد بلکه شعله زد را میگویم؛ اینها محتاج تأمّل است ولی فعلا خطور کرده دیگر! چکارش کنم! 🔸مرحله اوّل (متن درسی تعلیمی)🔸 ابتدا باید متون اصولی و فقهی اوّلیه را درسی کنیم. البته نه سوسول بازی های امروزی. خیر! یعنی با ایجاز و ورود و خروج مناسب بدون تکرار و با اتقان فراوان. ولی آدم را به سادگی سر بحث ببرد و بهترین تقریر را از مسأله و محلّ نزاع و تاریخچه پاسخها با ادبیات روشن بدهد. در این مرحله یک دوره اشراف به کلّ مباحث فقهی و اصولی حاصل میشود. 🔸مرحله دوّم (متن درسی اجتهادی)🔸 در مرحله بعدی کتبی اجتهادی در حدّ سطح اجتهاد معیار ولی به شکل درسی نگاشته شود. یعنی اگر فرضا عیار دانش اصولی حوزه کفایه و عیار دانش فقهی چیزی مانند مکاسب است همین محتوا ولی به شکل درسی و روشن با رعایت نظم منطقی و بیان روان و جمع بندی تدریس شود. کتاب اجتهادی اساسا به این غرض تعلیم نگاشته شود. بنا هم بر صرفه جویی در وقت و استفاده از حداکثر ظرفیتها در بالا بردن دقّت و اتقان باشد. ⚠توجه بفرمایید اینکه میگویم ربط چندانی به تفکیک متن آموزشی به آشنایی، شناخت و تسلط ندارد. این تقسیم ناظر به تراث دانشگاهها و لزوما مبتنی بر ایصال به درجه اجتهاد نیست. این ادعا که متون پیچیده ی ما خودش پژوهشی بوده و دشواری هایش مصلحت دارد نیز از آن حرفهاست! البته خب فوائدی به بار می آورد ولی به چه قیمتی؟! 🔸مرحله سوّم (تربیت اجتهادی)🔸 در مرحله بعدی با ضوابطی کلّی اساسا نسلی از اساتید در یک برهه استاد تربیتی اجتهاد شوند. در این دوره افراد خود باید مبتنی بر دانسته های خود در اصول و فقه و با الگوهایی که از متون اجتهاد معیار فراگرفته اند دست به اجتهادهای شخصی و شروع فرآیند استقلال زیر نظر یک استاد بزنند. مباحثی روشن با قالبهایی که میتوان از آن بحث کرد در ابواب مختلف که به نوعی انحاء مختلف نیاز به فقاهت دینی را پوشش دهد. از افراد مطالبه نظر نماییم. نه فتوا! نظر! خودشان بررسی و تحقیق کنند. در این زمینه میشود اندیشید که چطور این مرحله تربیت اجتهادی عملیاتی شود. فعلا میخواهم بگویم ضرورت دارد. شاید هم زمان این تربیت اجتهادی را بتوان زودتر شروع کرد. فقط قالب آن را باید در طرحی بیان نمود. هر کسی که برای آینده حوزه و استقلال طلبه ها و کوتاه شدن زمان یادگیری و بالا رفتن اتقان آن دلش میسوزد باید به فکر این مرحله باشد. 🔸مرحله چهارم (درس خارج)🔸 در مرحله بعدی همین درسهای خارج میتواند خیلی مفید باشد. یعنی جایی که خود طلاب استقلال نسبی یافته و توان ابراز نظر و جسارت آن را کسب نموده اند. اجمالا روش مراجعه به مصادر و برخی ریزه کاری ها را نیز یادگرفته اند. الگوهای فراوانی را نیز از اجتهاد معیار و طراز در مرحله دوم فرا گرفته اند. در این مرحله استاد درس خارج مانند یک بزرگتر و الگوی ملموس و عملی برای فراگیری دقائق اجتهاد و استقلال است. دیگر با افرادی کاملا منفعل مواجه نبوده بلکه با افرادی نیمچه مجتهد مواجه است که باید با آنها بحث کرده و نظر خود را به کرسی بنشاند! آخرین تحقیقات خود را ارائه نماید. 👈باور کنید اگر اینطور شود خیلی درس خارجها رونق میگیرد و تازه طلاب میفهمند چه کسی حرف ناب برای گفتن دارد! 👈دیگر طلاب آن چیزی را از استاد یاد نمیگیرند که خودشن هم میتوانستند با اندکی استقلال و بررسی فرابگیرند! بلکه حواسشان به فاصله های واقعی بین خودشان و استاد جلب میشود. 👈هر کسی هم دیگر به سادگی به خود جسارت درس خارج دادن نمیدهد! اگر دقّت کنید الآن درس خارجهای ما طوری است که گویا استاد دارد تحقیق خود را برای عده ای مقرر تدریس میکند! اگر این است که همان کتب اجتهادی بود! الآن وقت بحث و چالش با مخاطبین باید باشد. 👈بله اساتید درس خارج هم بهانه می آورند که خود طلاب خوب اشکال نمیکنند! یکیشان یادم نمیرود سر درس یکبار عصبانی شد و گفت سالهاست منتظر یک اشکال خوب است!!!😐