باسمه تبارک و تعالی (۹۳۱) «آیا آمادگی مواجهه با حقائق عظیم هستی را در خودت ایجاد کرده ای؟!» 🔹گاهی خوب است خودمان را در آینه ی دیگران ببینیم. انسانها همین من هستند که در شرایط و موقعیتها و انتخابهای مختلف به شکل مختلفی جلوه کرده اند. بد نیست عادت کنیم دیگران را از این پنجره نگاه کنیم. خودش یک کلاس درس بزرگی است. ✋این طرز نگاه غیر از این است که خودمان را بهتر از دیگری ببینیم! اصلا دیگر، دیگری در میان نمی ماند! خودمان را میبینیم! 👀اینبار در آینه ی شخص دیگری خودم را دیدم که آنقدر غرق در تلفن همراه و فضای مجازی بودم که گویا سحر زده بود! انگار در عالم هیچ خبر دیگری نیست! این منی که در آینه ی او میدیدم زمانی طولانی همینطور غرق بود. 🚫در این حال نه گویا خدایی بود و نه حساب و کتابی! زبان حالم همین بود که: ما هی الّا حیاتنا الدّنیا نموت و نحیا! آلف مجالس بطالین بودم و جلیس اشرار و غافلین! 👀سپس این تصویر جلوی ذهنم گشوده شد که گویا از این دنیا رفته ام؛ جایی که دیگر نه موبایلی در کار است و نه فضای مجازی! همه چیز جدّی جدّی است و بصرک الیوم حدید! با مرّ حقیقت و واقعیّت دیگر مواجهم! نمیتوانم حواس خودم را با امور دیگر پرت کنم! نمیتوانم با دلمشغولی خود را سرخوشانه غافل کنم! 💡به ذهنم خطور کرد: «آیا آمادگی مواجهه با حقائق عظیم هستی را در خودت ایجاد کرده ای؟!اصلا ما را به این دنیا آورده بودند تا چنین آمادگی را پیدا کنیم» 💡بعد از آن به ذهنم آمد فلسفه مبارزه با تعلّقات دنیایی همین آمادگی یافتن برای ارتباط گرفتن با حقائق بزرگ هستی است. اینکه راهت را به سمت سرچشمه ی نور پیدا کنی و پیش بروی!