✔یکی از کشفیّات مهم در وادی دلالت میتواند کشف تفصیلی همین لایه ی معنای تحقیقی باشد که امری ورای معنای عرفی و ظهوری و اطمینانی است. البته وجود لایه ای به نام معنای تحقیقی به معنای مشکوک بودن دائمی معانی ظهوری یا عرفی نیست. بلکه به معنای تحقّق لایه ای از بحث دلالی است که بسته به موارد جزئی برای وصول به نتیجه ی قطعی مخصوصا در ظرف اختلاف فهم ها و یا وجود تردید های عقلائی قابل پیگیری باید بررسی شود. 8⃣لایه ی بالاتر از معنای تحقیقی معنای نصّی است. به آن معنایی از متن که از همان ابتدا به دلیلی احتمال هیچ غیری از همان اوّل در موردش داده نشده و خودش آینه ی قطعی اراده ی گوینده است «معنای نصّی» مینامیم. معنای نصّی بالاتر معنای ظنّی و همینطور بالاتر از معنای اطمینانی و ظهوری و عرفی است که همگی در حیطه ی ظنّ و ظنّ قوی بودند. معنای نصّی دیگر ورود به لایه ی دلالت قطعی است. آن هم دلالتی که عینیّت داشته و خطا بردار نیست. البته میتوان بحثهای نظری در مورد وجود چنین لایه ای از دلالت داشت. روشن است که انکار لایه ی معانی نصّی به هیچ رو به معنای شکاکیّت نیست. بحثهای بیشتر در این زمینه را باید در موضع دیگری بیان کنیم. 🔹در ذیل این بحثی که بیان شد میتوان فروعات بسیاری را مطرح کرد. یکی را عرض میکنم. آن هم این است که گاهی این معانی با یکدیگر مشتبه میشوند. به عنوان نمونه بسیاری از ظهورات و حتّی برداشتهای دینی که مجتهدین و فقها ادّعا میکنند در واقع چیزی از قبیل معنای اطمینانی است و به درجه ی معنای ظهوری و یا عرفی و یا تحقیقی نمیرسد. خودشان هم نمیدانند. از همینجاست که گاهی مبتلا به نوعی تفسیر به رأی و استبداد نظر خفی میشوند. 👈استظهارات این دسته را «استظهارات استبدادی» در برابر «استظهارات استیفایی» مینامم. یعنی اینکه شخص خود را مجتهد یا مفسّر و صاحب نظر میداند ولی یک نتیجه ی اشتباهی از این امر میگیرد. آن هم این است که گمان میکند چون مجتهد است آن برداشتها و وثوقهای ناشی از استظهارات و برداشتهای دینی که دارد مطلقا برایش دیگر حجّت است. 👈غافل از اینکه تنها آن طیف از استظهارات استیفایی که ناشی از بررسی معنای ظهور و عرفی و بالاتر از آن معنای تحقیقی و استفراغ وسع در این زمینه است برایش حجّت است. اگر یک مجتهد معنایی را از متنی برداشت کرد و دید مجتهدان دیگر معانی دیگری برداشت میکنند نمیتواند به سادگی به حجّیت فهم خودش استدلال کرده و نزاع را صغروی دانسته و به فهم دیگران بی اعتنا باشد. 👈اگر به شکل اطمینان بخشی فهمیده معنای این متن این است آیا به شکل اطمینان بخشی هم میتواند از فهم خود دفاع نموده و اثبات کند که آنچه به شکل اطمینان بخش فهمیده و دیگرانی مثل او از مجتهدان نفهمیده اند صحیح هم هست؟! از کجا معلوم آنچه فهمیده صرفا از سنخ معانی اطمینانی نبوده و عناصر شخصی در آن بی تأثیر نباشد؟! 👈روشن است که در ظرف چنین اختلافاتی وصول به چنین حجّیتی جز با بررسی و ورود به عالم معانی تحقیقی میسور نیست. ورود به عالم معانی تحقیقی هم به معنای ورود به کالبد شکافی و تشریح وادی فهم و عالم پیش فرضها و داشتن تبیین علمی از سرّ تکوّن فهم های مختلف و اشکالات وارد بر آن است.