🔹در بررسی سریعی که در تاریخ مسأله داشتم به تفسیر روح المعانی آلوسی رسیدم. ایشان هم مفصّل وارد گود شده و در اواخر بحثش دیدم گفت: «و قد ذكرنا نبذة من ذلك في كتابنا النفحات القدسية في رد الإمامية» برایم جالب بود که این کدام کتاب است. ✔چون از قبل آلوسی برایم شخصیت برجسته ای بود. هم به دلیل اینکه از ساداتی است که از طریق پدری به موسی مبرقع و امام جواد علیه السلام نسلش میرسد و از طرف مادر هم از سادات حسنی است و هم اینکه عالم بزرگ عثمانی در بغداد بوده است. معاصر صاحب جواهر و شیخ انصاری ما و آشنا با فضای شیعه و کتب امامیه است. واقعا هم فاضل و ملّاست و خود را در فضای عامه که انسداد اجتهاد حاکم است، مجتهد میدانسته است. 👈سریع با استفاده از امکانات بی بدیل عصرمان آن را با جستوجوی مجازی پیدا کرده و همان صبح همه اش را با سبک خودم خواندم. ✔اینها را عرض کردم تا با نوعی دیگر از نظم که نامش را «نظم آشوبی» مینامم آشنا شویم. سبک خود بنده خیلی وقتها نظم آشوبی است. یعنی در ظاهر به هم ریخته و در هم است ولی در باطن اینطور نیست. این هم مبتنی بر یک آسیب شناسی بر نظمی است که بسیاری آن را خوب میدانند و آن را «نظم سوسولی» مینامم😀 در حالیکه خودش باعث محرومیّتهای بسیاری شده است. البته فوائد بسیاری هم دارد اگر در جایش استفاده شود و در آن افراط نشود. به نظرتان به شکل طبیعی و عادی کی شخصی مثل من با یک نظم آنچنانی میتواند به مطالعه ی النفحات آلوسی برسد؟! کی به این آسیب بزرگ رسیدم. وقتی اوایل طلبگی یکی از فضلا به حوزه ای که در تهران درس میخواندم آمد و گفت خیلی دوست دارم کتاب سیاحت شرق را بخوانم. ولی حساب کرده ام با برنامه ای که دارم در عالم برزخ دیگر نوبت این کتاب میشود!!! 🔹خلاصه اینکه دوست داشتم ببینم شخصی مثل آلوسی با ویژگی هایی که دارد چه انتقادی بر مذهب امامیه دارد. این هم نکته ای است. این زاویه ی نگاه های مهم در نقد خود و مذهب و جامعه مان را پیدا کنیم و از آن منظر خودمان را گاهی ببینیم. مثلا یکی دیگر از کتابهایی که در این زمینه پیشنهاد میکنم کتاب تنقیح الابحاث للملل الثلاث ابن کمّونه فیلسوف یهودی است. در این کتاب سعی کرده خوبی ها و اشکالاتی که میتوان به سه دین بزرگ یهودیت و مسیحیت و اسلام گرفت را بیان کند. غرض ضمنی اش هم نوعی دفاع از یهودیت و انتقاد از اسلام است. چون فیلسوف بزرگی است و کاملا علوم حوزوی ما را میشناخته و احاطه داشته و خودش هم مسلمان نبوده دوست داشتم ببینم از افق چنین شخصی اسلام چگونه خودش را نشان داده است. همین کتاب هم سر پیری باعث کشته شدنش شد. حالا ببینیم آلوسی ما را چگونه میبیند؟! ✔یک نکته ای قبلش بگویم. خود را در معرض انتقاد قرار دادن و همینطور انتقاد پذیری یکی از شاخصه های انسان سالم و طبیعتا انسان مؤمنی است که رئیس اهل السلامه است. یکی از شعب محاسبه‌ی خوب است. چون دیگران از بیرون گاهی عیبهای انسان را بهتر می‌بینند. محبّت نفس و مانند آن حجابی بر سر دیدن عیوبشان نیست. اما انتقاد پذیری اجتماعی و مذهبی چگونه است؟! ما معمولا چون تفاوتی بین مذهب اصیل و مذهب محقَّق نمیگذاریم گمان میکنیم همانطور که مذهب اصیل نقد پذیر نبوده و مقدّس است مذهب محقَّق هم همینطور است. نخیر! مذهب محقَّق همان بازتاب و دریافت ما از مذهب اصیل است که با عوامل مختلفی میتواند مَشوب شده و انتقاداتی به آن وارد باشد. گاهی حتّی یک ملحد و یا یک عامّی معایب واضحی در آن ببیند و بتوانیم از زاویه‌ی نگاه او برخی معایب فهم دینی و تدیّن خود را بهتر درک کنیم. انتقاد پذیری مذهبی از این زاویه نه تنها امری ممکن است بلکه مطلوب است. حالا این بحث هم سر درازی دارد. 👈انصافا برخی انتقاداتی که آلوسی داشت به نظرم وارد بود. ولی نه به اصل مذهب ما، بلکه به آن تقریر و فهمی که ما از آن ارائه کرده ایم. اشکال به خود ما وارد بود. اینها را باید از همدیگر تفکیک نمود. لذا وقتی با این کتابها مواجه میشویم نباید گمان کنیم باید از صفر تا صدش را رد کنیم! نخیر! باید در برابر حقیقت متواضع بود و اگر جایی دارد درست میگوید متواضعانه و به دور از تعصّب قبول کنیم. ⬇⬇