🔸«طبرستان»🔸 محدوده ی طبرستان تقریبا همین مازندران امروزی بوده که از حوالی استرآباد یا گرگان امروزی شروع میشده و شامل آمل و ساری میشده و تا نزدیکی چالوس امتداد داشته است. این منطقه به دست مسلمین فتح شد ولی قبل از آنکه اسلام در آن رسوخ پیدا کند در زمان آل طاهر با قیام حسن بن زید داعی کبیر حکومتی شیعی با گرایش زیدی به مرکزیّت آمل تشکیل داد. از همین زمان مأوای سادات علوی منتقد خلافت اسلامی و پایگاهی برای مبارزه و استقلال از خلافت عبّاسی بود. البته بعدا حکومت این سادات توسّط سامانیان و آل زیار ساقط شد ولی نفوذ تفکّر شیعی و سادات از این منطقه برداشته نشد. تا وقتی که قیام بزرگ سربداران اثنی عشری در بیهق و سبزوار علیه مغول به راه افتاد و برای نخستین بار شیعیان امامی جسارت تشکیل حکومت را پیدا کردند 👈تقریبا معاصر سربداران سادات امامی مذهب مرعشی از نسل امام سجاد علیه السلام در طبرستان نیز با الگو گیری از سربداران حکومت بزرگ مرعشیان را در طبرستان تشکیل دادند. 👈مرعشیان به دست تیمور لنگ تضعیف شدند ولی تا زمان صفویه نفوذ خود را حفظ کرده و از عوامل مهم شیوع تشیّع امامی بودند. ✔تا آن زمان اگر یک شیعه میخواست فعالیت سیاسی و جهادی داشته باشد عادتا باید زیدی میبود و چنین کاری در فضای فرهنگی امامی امر جا افتاده ای نبود. حلقه واسطه ورود فرهنگ مبارزه نظامی و سیاسی به تشیّع امامی گرایش صوفیانه یا به اصطلاح قدیمی غالیانه بود. ✔تصوف هم عامل ورود شیعه ی امامی به دنیای سیاست و تشکیل حکومت شد و هم عامل تدریجی ورود تسنن و تشیع زیدی به دنیای ارادت خاص به ائمه ی اثناعشر و زمینه انتقال بزرگ مذهبی به شیعه ی امامی بود. ✔نکته ی جالب آن است که هم قیام مرعشیان و هم سربداران به رهبری معنوی شیخ خلیفه مازندرانی، صوفی بزرگ امامی مذهب بود که آشکارا گرایشات تصوّف و درویشی داشت. وی یک نسل مقدّم بر عارف مشهور دیگر امامی در آمل سید حیدر آملی و از شاگردان امثال علاء الدوله سمنانی و مانند او بود. در ادامه نیز تاثیر بزرگ تصوف و عرفان در تشکیل حکومت امامی صفویه و حتی شکل گیری انقلاب اسلامی ایران را نمیتوان انکار کرد. 🔸«گیلان»🔸 گیلان به منطقه ی غربی طبرستان گفته میشد که از رودسر یا هوسم قدیم تا آن طرف تالش یا منطقه ی طیلسان قدیم امتداد داشت. بعد از آن دیگر منطقه ی مغان بود که به اطراف اردبیل و ارس ختم میشد. گیلان خودش شامل سه قسمت میشده است. قسمت نخست از رودسر تا قسمت شرقی سفید رود تا آستانه ی اشرفیه میشده است. لاهیجان شهر بزرگ این قسمت بوده است. بی به گیلکی به معنای رود بوده و لذا به این قسمت بیه پیش میگفتند. قسمت غربی سفید رود را تا تالش بیه پس میگفتند که شامل شهرهای رشت و فومن و صومعه سرا بوده است. در این میان بیه پس معمولا سنّی نشین بوده و تالش هم چندان نفوذ دینی در کار نبوده هر چند در دوره ی متأخّر گرایشات شیعی در آنجا هم نفوذ پیدا کرده بوده است. بیه پیش در قرون بعدی شاهد شکلگیری سلسله حکومت سادات زیدی مذهب کیایی با حمایت مرعشیان مازندران بود که تشیّع زیدی را تا زمان روی کار آمدن صفویّه در آن مناطق اشاعه دادند. شاه اسماعیل صفوی وقتی از اردبیل قبل از پادشاهی فرار کرد مدّتی نزد سادات کیایی مأوی گزید. بعدا در زمان شاه طهماسب اعلان تشیّع امامی کردند ولی به دست شاه عبّاس سلطه شان از میان رفت. موطن اصلی آنها در همین رانکوه لنگرود است که امامزاده های ملاط در آن دفن هستند. ولی مقرّ حکومتشان در لاهیجان بوده است. مسجد چهارپادشاهان در لاهیجان از بقایای همین دوره ی سادات زیدی کیایی بر این خطّه است. 🔸«دیلم»🔸 اما مهمترین قسمت شمال از نظر جنگ آوری و تأثیرات سیاسی در تاریخ بعد از اسلام ناحیه ی دیلم است. این ناحیه را نباید با طبرستان و گیلان اشتباه گرفت. اینها در مناطق کوهستانی و ارتفاعات جنوب عمدتا گیلان و شمال قزوین ساکن بودند. مرکز آنها عمدتا در محدوده ی اشکورات و منجیل و رودبار و این مناطق بوده است. از اموری که ذکر آنها را در تاریخ بعد از اسلام بزرگ کرده است آن است که تقریبا بیشترین مقاومت در برابر سپاه اسلام در این ناحیه رخ داده است. تا مدّتها مسلمین این منطقه را سدّی عظیم و بزرگترین و ترسناکترین دشمنان خود میدیدند که با جهاد توان فتح آن را ندارند. اساسا قزوین به شکلی مرز دنیای اسلام در آن زمان در برابر دیلمیان محسوب میشد که همواره مورد هجوم آنها قرار میگرفت. اوّلین بار که اسلام وارد دیلم شد به وسیله ی سادات بود و از همین رو اوّلین آشنایی آنها با اسلام با سویه ی تشیّع زیدی مخالف با خلافت اسلامی رقم خورد. در ادامه آل زیار و سپس آل بویه از رجال همین منطقه ی دیلم بودند که توانستند حکومت بزرگی را در درون حوزه ی اسلامی تشکیل دهند. بعدها دیگر از تاریخ مهم آنها چیزی باقی نمانده و مدّتها زیر سلطه ی سادات کیایی اداره میشد تا اینکه حکومت واحد شیعی امامی توسّط صفویه تشکیل گردید.