باسمه تبارک و تعالی (۹۷۴) «حکمتی از هراکلیتوس» 🔹به برخی حکمتهای بر جای مانده از هراکلیتوس یونانی در کتاب نخستین فیلسوفان یونان اثر آقای شرف الدین خراسانی برخوردم: 📖«اگر خوشبختی در لذّتهای جسمانی میبود باید گاوان نر را هنگامی که ماش سبز برای خوردن می یابند خوشبخت بخوانیم» 📖«الاغها کاه را بر طلا ترجیح میدهند!» 📖«خوکان از لجن بیشتر لذّت میبرند تا از آبهای تازه!» و... 🔸انصافا با چه ادبیّاتی گیرایی کرامت انسان را تذکر میدهد و به چه اختصار و قوتی فلسفه های زندگی بسیاری را به چالش میکشد. راستی اگر به دنبال اینهایی فرق تو با گاو و الاغ و خوک و دیگر حیوانات چیست؟! و راستی چه ساده از این حکمتهای عمیق عبور میکنیم. 🔹آری به قول هراکلیتوس منطق زندگی بسیاری منطق گاوی است. منطق الاغی است. منطق خوکی است! طوری زندگی میکند که گویا قرار بود اعجوبه ای به نام انسان لذّتش در سطح لذّت گاوها باشد. طوری با نابخردی لذّت وهمی خانه و مرکب و... را بر معرفت ترجیح میدهد که معلوم نیست فرقش با یک الاغ چیست؟! 👈طوری خود را آلوده کرده و دیگر از معنویّت و نماز و مناجات و سحر بی بهره شده و غرق گناهان گشته که معلوم نیست فرقش با خوکهای عاشق لجنزار چیست؟! این نفسی که قیمتی جز سعادت ابدی نداشت را اینگونه به لذات منقطع فانی فروخت. ابن سینا به اینها در نمط هشتم اشارات اینگونه نهیب میزند که: 📖«یا مسکین! لعلَّ الحال الّتی للملائکة و ما فوقَها ألذّ و أبهج و أنعم من حال الانعام» 👈ای جانها به فدایت مولا که فرمودی: «فَمَا خُلِقْتُ لِيَشْغَلَنِي أَكْلُ الطَّيِّبَاتِ كَالْبَهِيمَةِ الْمَرْبُوطَةِ هَمُّهَا عَلَفُهَا ...»