👈گویا لااقل از زمان ساسانی بنا شده و هر عصری مرمّت شده و شکل فعلی اش لااقل از عصر صفوی باقیمانده است. راه اصلی در واقع برای قرنهای قرن تا اواسط دوران قاجار اینجا بوده و اتوبان قم که از مسیر حسن آباد به تهران میرسد اساسا راهی نسبتا جدید است که توسّط میرزا علی اصغر اتابک اعظم صدر اعظم پادشاهان متأخّر قاجاری برجسته شد. همانکه صحن اتابکی یا همان آینه حرم حضرت معصومه از یادگاران اوست و در همانجا هم دفن شده. با این تغییر بزرگ آن راه متروک ماند و آن کاروان سرای کهن به تاریخ سپرده شد. 👈سابقا سفرنامه ابو دلف ۳۴۱ ه.ق را خوانده بودم. آنجا وقتی به این کاروان سرا میرسد میگوید دژی بزرگ با ساختمانی عظیم است که مربوط به زمان قوم عاد است و به آن کردشیر میگویند! شاید چون خیلی با عظمت و تاریخی بوده گمان میکردند لابد مربوط به دوران قوم عاد است! 👈شاید هم نکته اش همان باشد که مؤلّف تاریخ قم در اواخر قرن چهارم بیان کرده که گفته شده که در زمان انوشیروان پادشاه روم برخی از عمالقه که از بازماندگان عاد بودند را به ایران فرستاد و این کاروان سرا را بنا نهادند. 👈بعدها در کتب دیگری مثل المسالک و الممالک اصطخری و صورة الارض ابن حوقل و... هم در مورد این کاروان سرا به عنوان دیر الجصّ مطالبی دیدم. در المسالک و الممالک اصطخری که در قرن چهارم نگاشته شده میگوید این بیابان مسکونی نیست و مخصوصا سیاه کوه که نزدیک اینجاست جای دزدان و راهزنان است. بدون راهنما نمیتوان از این بیابانها به سادگی عبور کرد. وسیله ی نقلیه مناسب هم شتر است و با اسب رفتن به دلیل کمبود آب خطر دارد. 💭این عبارات ذهنم را به مخاطرات مسافرت در قدیم برد. مشکل راهزن و راهنما و آب و وسیله نقلیه و... . اینکه کوه ها و گاهی ستاره ها نقش مهمّی در آدرسهای قدیم داشته اند. اصطخری برای بیان راه ری به سپاهان یا همان اصفهان از همین کرکس کوه و سیاه کوه ... استفاده میکند. 👈همینطور نوشته که راهنماهای مسافرت و همینطور آب انبار و فروشگاه های خوار و بار در آن وجود داشته است. اتاقهایی برای استراحت و همینطور مسجدی برای عبادت هم داشته است. دوست داشتم بروم در مسجدش دو رکعت نماز بخوانم. معلوم نیست از چه زمانی دیگر در این مسجد که قرنهای قرن در آن نماز میخواندند دیگر نمازی خوانده نشده است. 👈صورة الارض ابن حوقل که در قرن چهارم نگاشته شده را گشودم و دیدم نکته جالبی برای شیوع دزدان و راهزنان در این نواحی که به تعبیر ایشان بیابانهای خراسان و فارس است بیان شده؛ وی در ص۱۴۱ کتابش میگوید: 📖«در این بیابان دزدان و راهزنان بسیارند زیرا در تصرّف یک اقلیم نیست تا مردم آن اقلیم آن را محافظت کنند بلکه فرمانروایان مختلفی بدا مسلط اند. بخشی از این بیابان از اعمال خراسان و قومس و بخش دیگر از اعمال سیستان و بخش دیگر از اعمال کرمان و فارس و اصفها و قم و کاشان و ری است» 👈خلاصه اش این است که به دلیل پهناوری و کویری بودن این مناطق و دشواری نگهداری و نبودن مرزهای واضح آشپز در این مناطق معمولا چند تا میشده و کسی امنیتش را گردن نمیگرفته! 👈در سیاستنامه خواجه نظام الملک آمده که در این کاروان سرا سربازانی هم بوده اند تا از مسیر در برابر راهزنان و دزدان محافظت کنند. این حکایت هم در آن ذکر شده که جالب است: 📖«چون سلطان محمود ولایت عراق بگرفت، مگر زنی با جملهٔ کاروان از ولایت دیر گچین بود. دزدان کالای او بردند و این دزدان از ولایت کوچ و بلوچ بودند، و آن ولایت جایی پیوسته به ولایت کرمان است. این زن پیش سلطان محمود رفت و تظلم کرد که دزدان کالای من بردند به دیر گچین. کالای من بازستان یا تاوان بده. سلطان محمود گفت: دیر گچین کجا باشد؟ زن گفت: ولایت چندان گیر که بدانی چه داری و به حق آن برسی و نگاه توانی داشت!» 👈نکته ی جالب دیگر این است که ابن حوقل میگوید آنهایی که در این نواحی مثل اطراف کرکس کوه در بین صحراهای قم و ری متواری شوند دیگر قابل دسترسی نیستند. اینها هم اطلاعات مفیدی برای آن زمان میتوانسته باشد. این کتابها به نوعی راهنمای خوبی هم برای فراریان بوده. 👈در نزهة المشتاق ادریسی هم در میانه قرن ششم اطلاعات مفیدی در این زمینه آمده است. وی در مورد این کاروانسرا که آن را به عربی دیر الجصّ نامیده میگوید در دو منزلی قم به سمت ری است. به تعبیر ادریسی «حصن حصین» است که همواره مردم و لشگری هایی در آن حاضرند. 👈در آن زمان بین قم تا ری از این مسیر ۴ منزل راه بوده است. این کاروان سرا درست در میانه ی راه در منزل دوّم بوده است. یعنی شاید یک منزل بیشتر از مسیر نجف به کربلا که برای پیاده روی اربعین مشرف میشویم. ⬇⬇