📖نَظَرَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِلَى رَجُلٍ مِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ قَدِ اشْتَرَى لِعِيَالِهِ شَيْئاً وَ هُوَ يَحْمِلُهُ فَلَمَّا رَآهُ الرَّجُلُ اسْتَحْيَا مِنْهُ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع اشْتَرَيْتَهُ لِعِيَالِكَ وَ حَمَلْتَهُ إِلَيْهِمْ أَمَا وَ اللَّهِ لَوْ لَا أَهْلُ الْمَدِينَةِ لَأَحْبَبْتُ أَنْ أَشْتَرِيَ لِعِيَالِيَ الشَّيْءَ ثُمَّ أَحْمِلَهُ إِلَيْهِمْ.
🔹از کجا معلوم! شاید حضرات علیهم السلام هم بودند گاهی با اطفالشان کارتن میدیدند! خودشان فرموند با صبیان تصابی داشته باشید! این هم بهانه خوبی برای کارتن دیدن است😊
🔷برگردم به بحث! راستش بارها تجربه کرده ام در اینگونه مباحث باید به چشم مخاطب خود دقت کنم که کی برق میزند و چند بار برق میزند! اینها همان لحظات ناب تبلیغ مفاهیم عمیق است.
🔻آدمها به خاطر تنبلی و عافیت طلبی که دارند عادت میکنند که هر مطلبی را در همان لایه نخستی که معنای قابل تصدیقی از آن فهم میشود بفهمند. از اینجاست که قاتل عمقها میشوند! توهّم میکنند که فهمیده اند در حالیکه اندازه سطح خودشان فهمیده اند نه اندازه عمق مراد متکلّم🔺
✔یکی از نکات مهمّی که همواره باید به آن دقّت نمود آن است که در تلاش باشیم که چه چیزی در ذهن مخاطب است که میخواهد آن را با محدودیتهای این جملات بیان کند نه آنکه من چه چیزی را در همین نقطه ای که هستم سریع از این کلام با توجه به انتظارات قبلی خود میفهمم!
🔴بسیاری از ما خود را شرطی کرده ایم که تنها در یک شرایط خاصّی چیز یاد بگیریم! البته شدّت و ضعف دارد! انتظار دارد صبح از خواب به زور بیدار شود و با زحمت به مدرسه برسد و سر کلاس بنشیند و استادی با هیئتی خاصّ بیاید و پشت میز بنشیند و حضور و غیاب هم احتمالا بشود و قرار هم باشد بعدا امتحان گرفته شود و بعد حواسش را جمع کند تا از آن استاد چیزی یاد بگیرد!
👈انتظار دارد تنها در درس خارج حرف عمیق بیاموزد! انگار تصمیم گرفته تنها در چنین مطالبی چیز یاد بگیرد یا چیزهای عمیق یاد بگیرد!
👈خود را شرطی کرده خیلی چیزها را یاد نگیرد! به ذهن خود گویا دستور داده از کنار خیلی امور با بی توجهی بگذرد!
👈دوستان من! صمیمانه میگویم! اگر اینطوری باشید خیلی چیزها را فرا نخواهیم گرفت! طفلک همین بذل خاطرها بعضا مطالب خوبی دارد ولی چون افراد ذهن خود را شرطی کرده اند که در شرایطی خاصی چیز بیاموزند از کنارش میگذرند!😊
✔یکی از کلیدهای موفقیت در امر تحصیل و برکت پیدا کردن زمان آن است که آدم ذهن خودش را از این شرطی شدنها آزاد کند! همواره مترصّد آن باشد که هر چیزی از هر چیزی و از هر کسی بیاموزد! گویا همیشه کلاس درس برپاست!
👈هنگام رانندگی و دیدن تصاویر و گوش کردن حرفها و بازی با بچه ها و مطالعه کتب و... . به اشیاء با دید صرف المطلوبیة بنگرد! با این دید که یک مجهولی را میخواهد برایش حلّ کند!
👈مرحوم کلینی در کافی با سندی از جابر جعفی از امام صادق علیه السلام نقل میکند:
الْحِكْمَةُ ضَالَّةُ الْمُؤْمِنِ فَحَيْثُمَا وَجَدَ أَحَدُكُمْ ضَالَّتَهُ فَلْيَأْخُذْهَا.
👈از یکی از پژوهشگران برجسته تعبیر جالبی شنیدم! میگفت محقّق خوب باید هیز باشد! چشم چران باشد! یعنی در هر مطلبی طوری بنگرد انگار میتواند چیزی از آن بیاموزد! تعبیر زشتی است ولی خیلی گویاست. دوستان لطفا هیز باشید😊