🔸با یکی از رفقا صحبت میکردم! میگفت یکبار پشت سر یکی از اولیاء الهی نماز میخواند و در یک سجده یک حالتی برایش رخ داد که گویا فقر و هیچ بودن خود و همه موجودات عالم برایش باز شد! آنقدر آنقدر این لحظه در او تأثیر کرده بود که گویا همه زندگی اش را تغییر داده بود! عجیب نشئه اش کرده بود! خمارش بود! به دنبالش بود! 🔸از یکی از اساتید شنیدم یکی از مردم عادی که برایش مأموریتی پیش آمده بود و به کوه و صحرا رفته بود! تنهای تنها میگوید به این صحنه آفرینش توجّهی کردم و در یک لحظه مانند برقی هیبت آفرینش مرا گرفته و ناگهان گویا خدا دیدم! همین یک برق و یک لحظه زندگی این شخص را تغییر داده بود. دیگر این شخص آن شخص نبود! 🔹به قول مولایمان سرور مؤمنان عالم امیر المؤمنین علی علیه السلام در نهج البلاغة: 📖«بَرَقَ لَهُ لَامِعٌ كَثِيرُ الْبَرْقِ فَأَبَانَ لَهُ‏ الطَّرِيقَ‏ وَ سَلَكَ بِهِ السَّبِيلَ وَ تَدَافَعَتْهُ الْأَبْوَابُ إِلَى بَابِ السَّلَامَةِ وَ دَارِ الْإِقَامَة» 👈شیخ الرئیس هم در نمط نهم اشارات در مورد این لحظه ها که آن را وقت مینامند میگوید: 📖ثمّ إنّه اذا بلغت به الاراده و الریاضه حدا ما عنّت له خلسات من اطلاع نور الحق علیه لذیذه کأنها بروق تومض الیه ثم تخمد عنه ... 👈این جذبات گاهی برای افراد قبل از تلاش و سیر رخ میدهد و گاهی نیز بعد از سیر و تلاش. در عرفان این امر کاملا شناخته شده بوده و معتقدند: (جذبه من جذبات الحق توازی عمل الثقلین) 👈نجم رازی در منارات السائرین میگوید: 📖سطوة الجذبة تخرق الحجب و يخترق في لحظة ما لا يندفع و لا يرتفع للسالك في سنين كثيرة بالمجاهدة و المكابدة، ثم تحتجب الجذبة و يتدارك العبد بالسلوك مؤيدا بتأييد الجذبة، فيستأنف السير بالمعاملة و الشوق و المحبة، ثم يتبدل السير بالطير، ثم بهبوب الرياح المرسلة ثم بلمعان البرق الخاطف إلى أن يبلغ أعلى عليين الروحانية و ينقطع الطريق و يتعذر العبور ثم يتدارك السالك بالجذبة و تتخلص الجذبة عن الاحتجاب و تخطفه عنه تفنيه و توصله إلى الحق و تبقيه به‏ 👈همین امر را در مرصاد العباد اینگونه بیان میکند: 🔻مشايخ ما قدس اللّه ارواحهم بر آنند كه اگر مدّت عمر در تزكيه نفس بسر برند نفس تمام مزكّى نگردد، و كس به تحليه روح نپردازد، و ليكن چون اوّل نفس را بقيد شرع محكم كردند و روى به تصفيه دل و تحليه روح آوردند بر قضيّه «من تقرّب الىّ شبرا تقرّبت اليه ذراعا» الطاف خداوندى باستقبال كرم پديد آيد، و تصرّفات جذبات عنايت و فيض فضل الوهيّت‏ متواتر گردد كه «من اتانى يمشى اتيته اهرول»، به يك‏لحظه چندان تزكيه نفس را حاصل شود كه به مجاهده همه عمر حاصل نيامدى، «جذبة من جذبات الحق توازى عمل الثقلين»🔺 👈راستی که همین است! مشکل ما جز با چنین برق و جذبه ای حل نمیشود. چه سالک مجذوب و چه مجذوب سالک همه محتاج این جذبه غیبی اند! 👈تحقیق نسبت سلوک و جذبه بحثی دیگر است. فرغانی ذیل بیت ابن فارض: (مجذوبی الیها و منتهی) در مشارق الدراری و منتهی المدارک نکات خوبی دارد. 👈بی خود مغرور نشویم و نا امید هم نگردیم! اگر هم تلاشی میخواهیم بکنیم تلاش کنیم تا این نفحه ربوبی و جذبه حقانی نصیبمان شود. 👈کاری به درجات قرب و سلوک و منازل آن ندارم! آن را بگذاریم برای جایش و برای اهلش! ولی به همینها که در هر حال حدّ نصاب معنویّت سلوکی است را هم میتوان دست یافت. حیف نیست همّتمان این نباشد! 🔵راستی یک نکته ای هم خدمتتان عرض میکنم. دیده اید گاهی توهّم میکنیم کارهایمان برای رضای خداست! گاهی حتّی به راحتی میگوییم برای شوق بهشت و ترس از دوزخ عبادت نکن برای رضای خدا عبادت کن! 👈رفقا خودمان را فریب ندهیم! اینها تخیّل و توهّم ماست! ما اگر کارهایمان را بتوانیم با نیّت جزای أخروی انجام داده و این نیّت را در خود ملکه کنیم کلاهمان را باید به آسمان بیاندازیم! 👈اصلا ما با سطح معرفت نازلمان نمیتوانیم کارهایمان را خالص برای رضای خدا انجام دهیم! یعنی چه دوزخی باشد یا نباشد و چه بهشتی باشد و یا نباشد من آن را برای خدا بکنم! 👈چنین نیّت بلندی از ما متمشّی نیست. زیرا اصلا درک درستی از آن نداریم. نیّت کردن که به این سادگی نیست! ان شاء الله باید خداوند متعال روزیمان بکند که در لحظه ای و با عنایتی و فضلی و توفیقی حقیقت فقری خود و تجربه وحدت و مانند آن را تجربه کنیم تازه آن وقت است که میفهمیم چه خبر است. 👈آن وقت است که متوجّه میشویم که ای دل غافل! این دیگر چه لذّتی است! این دیگر چیست؟! «و رضوان من الله اکبر»! تازه آن وقت است که به راستی و بدون تخیّل میتوانیم رضای خدا را در کارهایمان نیّت کنیم. 👈اینها را ما با عقل خودمان درک میکنیم و از اهل معرفت هم شنیده ایم. اللهم ارزقنا التجافی عن دار الغرور و الانابه الی دار الخلود و الاستعداد للموت بحق اولیائک الطاهرین صلواتک علیهم اجمعین.