🔸بحثی پیرامون حدیث عائشه🔸 این متن بسیار مهم سرشار از اشارات تاریخی است: 👈فاطمه سلام الله علیها با حالت قهر و عصبانیت با خلیفه از دنیا رفت: «فهجرته فلم تكلمه حتى توفيت» 👈جایگاه حضرت فاطمه سلام الله علیها نزد مسلمین خیلی رفیع بود طوری که گویا بالاتر از امام علی علیه السلام بود و سدّ مقاوم و چهره ی رسانه ای امام علی علیه السلام بود؛ به تعبیر این روایت برای حضرت وجهی بود که وقتی رحلت کردند مردم دیگر به حضرت آن عنایت را نداشتند: «وكان لعلى من الناس وجهة حياة فاطمة فلما توفيت استنكر على وجوه الناس فالتمس مصالحة أبى بكر ومبايعته» 👈امیر المؤمنین علی علیه السلام فاطمه را شبانه دفن کرد تا خلیفه حاضر نشود! اینقدر مسأله بغض جریان غصب خلافت در خانه ی وحی و نزد اهل بیت زیاد بود. حتّی در مرگش هم از آنان راضی نخواهد شد: «فلما توفيت دفنها زوجها علي بن أبي طالب ليلا ولم يؤذن بها أبا بكر وصلى عليها على». 👈تا فاطمه سلام الله علیها زنده بود در این شش ماه امیر المؤمنین علیه السلام با تکیه بر آن وجود نورانی بیعت نکرد! «فلما توفيت استنكر على وجوه الناس فالتمس مصالحة أبى بكر ومبايعته ولم يكن بايع تلك الأشهر» 👈امیر المؤمنین علی علیه السلام در ابتدا برای بیعت به شکل علنی اقدام نکرد و با برخوردی هوشمندانه گفت خلیفه خودش بیاید منزل ایشان و هیچ کسی هم غیر او نیاید! ✋واقعا چه عجیب است! تصریح میکند که دوست نداشت عمر بن الخطاب در آن خانه حاضر شود! دلیلش را نمیدانم ولی شاید نمیخواست آن خاطرات برای بچه ها زنده شود! آن موجود را در خانه ای که جای خالی مادرشان در آن پیداست ببینند! «فأرسل إلى أبى بكر ان ائتنا ولا يأتنا معك أحد كراهية محضر عمر بن الخطاب» 👈دیگر آنکه اصلا وضعیت عادی نبود؛ واقعا روشن بود که اهل بیت دشمنی خاصی با خلیفه دارند. اصلا او را قبول ندارند. اینجاست که عمر صراحتا ابراز بیم نمود که اگر تنها بروی ممکن است تو را ترور کنند! فقال عمر لأبي بكر والله لا تدخل عليهم وحدك فقال أبو بكر وما عساهم ان يفعلوا بي انى والله لآتينهم. 👈اوج غرض ورزی عائشه در این زمینه آن است که در انتهای روایت طوری کینه ی خود را از علی علیه السلام آشکار میکند که گویا اصلا کاری کرد که همه ی صحابه و مردم فهمیدند کار منکری است و برای نفس و دنیا است لذاست که: «فسر بذلك المسلمون وقالوا أصبت فكان المسلمون إلى علي قريبا حين راجع الامر المعروف» 🔹نکات این نقل خیلی زیاد است. در حوصله این نوشته محدود نمیگنجد! ✔عامه که این روایت را نقل کردند از آن جهت است که حکم شرعی «لا نورث ما ترکنا صدقة» را توضیح دهند. ناگزیر بودند ذیل این روایت به جریان ناراحتی حضرت فاطمه سلام الله علیها اشاره کنند. برآیند نقل در نگاه آنان به اینکه میکشد که برای خلفا بد نمیشود ولی در دل آن طوری است که خدا حجت را برای منصفین تمام میکند. ✅فضای نقل طوری است که درخواست اهل بیت کاملا غیر منطقی و زیاده خواهی بوده است و حدیث در نگاه آنان منقبتی برای ابوبکر است! شرح شدت عمل او در عمل به سنت و حفاظت از حقوق مسلمین است! یا للعجب!! ولی در هر حال همین پوشش به ظاهر منقبت باعث شده است که این روایت برای ما باقی بماند. 🔻در واقع بخشی از مهمترین نکات تاریخی که به درد اهل حقیقت هم میخورد مطالبی است که به خواست خدا در قالب پوششهای اینچنینی به ما رسیده است. آنهم در صحیحترین کتب آنها که آن را بین خودشان و خدا حجت قرار داده و تالی تلو قرآن کریم میدانند!🔺 👈مانند فاطمة بضعة منّی من آذاها آذانی که در سیاق تنقیص امیر المؤمنین در عقد دختر ابوجهل آمده است.