👈در گذشته زنان دوشادوش مردان مشارکت اقتصادی داشته، کار میکردند و فرزند داری هم مینمودند. 🔴در این برهه رابطه زن و مرد بیشتر یک رابطه مبتنی بر منفعت اقتصادی و اجتماعی بوده و حتّی برخورداری جنسی نیز به نوعی وظیفه برای تولید نسل و اطفاء غریزه تلقّی میشده نه یک احساس عاشقانه! 👈در این فرهنگ است که طلاق چندان معنایی ندارد. دوستی بین زنان و مردان و خیانت و بالا رفتن سنّ ازدواج و... جز در صور نادرش، چندان معنایی ندارد. 👈زن خوب زنی ولود و از خاندانی خوب و کاری است که البته اگر زیبا هم باشد که بهتر است! 👈در این فضا بود که فامیل، خاندان و قبیله معنایی خاصّ میتوانست داشته باشد. ازدواجها حتّی المقدور درون فامیلی و با صلاحدید والدین و بزرگان فامیل بود. ✅آری! در قدیم نگاه به ازدواج اساسا همانطور که در کتب فقهی آمده در ابتدا نوعی عقد و معامله بوده است. نوعی عقد رسمی و حقوقی بوده تا یک عقد حبّی. در حکمت هم عنوان اجتماع منزلی بوده است. ✅عقدی به منظور حفظ مالکیت و لزوم ایجاد منزل و تولید مثل و تربیت و مدیریت خانه بوده است. البته در دلش به صورت طبیعی بعد از ازدواج و نه قبل از آن محبّت می آمد. به صورت بسیار نادری عشق هم ایجاد میشد. 👈قابل کتمان نیست که مفهوم عشق در دنیای قدیم مفهومی بسیار نادر بوده و معمولا ربطی به ازدواج و زناشویی نداشته و خارج از قلمرو خانواده رقم میخورده است. 👈روابط زن و شوهر معمولا غیر صمیمی ولی کاملا پایدار و متعهدانه بود. به عبارت دیگر انتظار چندانی از یکدیگر در زمینه ارضاء عاطفی نداشتند. همین هم نوعی رضایتمندی نسبی را از ازدواج برایشان به ارمغان می آورد. 👈گاهی به غلط با محور قرار دادن دیدگاه مدرن نسبت به ازدواج سنتی حکم به شیوع طلاق عاطفی میان آنها میشود که نوعی سطحی نگری در مورد سنخ پیوند زناشویی در دنیای سنت است. 👈 نگاهشان به ازدواج انتخاب یک زوج خوب برای زندگی و اهداف زناشویی بود نه تمتّع صرف جنسی و عشقی و عاطفی! 👈زنها از حیث اقتصادی کاملا در نهاد سنّتی وابسته به مرد بودند و توان کفایت اقتصادی را به صورت مطلوب نداشتند. 🔸خانواده صنعتی🔸 به مرور با ظهور کارخانه ها و ادارات و کشاورزی های صنعتی و رشد رفاه، مردان خانه را برای رفتن به سر کار ترک کرده و خانه ها نیز برای تمرکز نیروی کار در دنیای صنعت به شهرها منتقل شدند؛ 👈با مهاجرت مردم به نواحی شهری و آغاز به کار در تولید صنعتی، انگیزه های اقتصادی یعنی نیاز به نظارت بر وراثت زمین و کار بر روی زمین به عنوان یک واحد تولید خانوادگی دیگر محرک ازدواج نبودند. 👈ازدواجهای تنظیم شده که از طریق گفتگو میان والدین و خویشاوندان ترتیب داده میشد کمتر معمول گردید. 👈زنان با توجّه به تأکیدات دینی و سنّتی و عدم نیاز به مشارکت اقتصادی بیشتر در خانه، تنها به شوهرداری و بچه داری نقل وظیفه پیدا نمودند. 👈زن خانه دار و مرد نان آور شد! اینجا مفهوم زن خانه دار برجستگی خاصّی پیدا کرده است. همچنین با زوال شأن اقتصادی زن و محصور شدن او در خانه و استقلال بیشتر مردان در اقتصاد و نان آوری مفهوم محبّت زن و شوهری و برجسته شدن تدریجی التذاذ جنسی جدّی تر شده است. 👈فرصت و امکانات برای آرایش زنان نیز در خانه مهیاتر گردید. زن خوب زن خوش اخلاق و زیبا و مطیعی است که برای شوهرش در خانه وقت بگذارد و آراسته باشد و در عین حال به کارهای خانه و تربیت فرزندان موفّق باشد. 👈مرد خوب هم مردی است که نان آور خانه بوده و اجمالا موقعیت اجتماعی و استقلال نسبی برای اعضاء خانواده و آینده ی آن تأمین نماید. 👈انتخاب زوج نیز معمولا به همان شکل سنّتی -ولی نه مقیّد به فامیل- معمولا با هماهنگی والدین و آشنایان و در بسیاری از موارد با معرّفی آنها بود. ✅البته در خانواده صنعتی نیز این سطح از محبّت و لذّت جنسی مبتنی بر وظیفه و نوعی اجتماع منفعتی بود تا مبتنی بر صرف هوای نفس طرفینی و اجتماع لذّت! 👈لذاست که باز طلاق چندان شایع نگشت چون در هر حال اجتماع منفعت پایداری بیشتری از اجتماع لذّت دارد. از همینجاست که چندان مفهوم دوستی دختر و پسر و زنان و مردان برجستگی نداشته و خیانت و تجرّد شایع نبود. 👈روابط نیز از سطح کلان خاندانی و روابط قوی نسبی با چند واسطه به فامیلهای نزدیکتر تقلیل داده شد. 👈در این دوره در انتخاب الگوهای ازدواج معمولا عشق یا محبت نقش تعیین کننده نداشت بلکه منافع اجتماعی و اقتصادی مربوط به تداوم نقش اقتصادی خانواده و نگهداری و مراقبت از وابستگان اهمیت اساسی داشت. 👈ویژگی دیگر خانواده صنعتی یا همان خانواده ای که با شروع موج صنعت رشد یافت آن است که به میزان زیادی از خلوت خصوصی خانگی برخوردار است و تمام توجّه خود را به خود و کودکان خود معطوف میسازد.