باسمه تبارک و تعالی (۹۲) «بدبخترین قشر مدیران هستند!» «برخی آسیبهای مدیران و کارمندان در ادارات دولتی و شبه دولتی» 🔵پیش یکی از مدیران بودم. ایشان از آن قلیل مدیرانی بودند که واقعا خودشان هم متخصص و اهل اندیشه بودند. از همینجهت نشستن پای درد دل ایشان نکاتی را در بر داشت. 👈جلسه ای بعد از نماز داشتیم و وقتی ناهار کاری داشتیم بحث به جایی کشید و ایشان ناگهان گفت فلانی بدبختترین قشر در ادارات مدیران و رئیسها هستند!😂 👈اصلا قدرت واقعی توبیخ آبدارچی را هم آنقدر ندارند! در ادارات حرف اوّل را گاهی آبدارچی ها میتوانند بزنند و سپس کارمندان و در انتها رئیس میتواند مؤثّر باشد! 👈رئیس شخصی است که آمده و میرود و دوام و بقائی ندارد! در بسیاری موارد مانند وجود ظلّی و ربطی هالک بوده و تابع حالات شبه اتوبوسی است. 👈شبیه دنیا است که بینا هم حلّوا اذ صاح بهم سائقهم فارتحلوا! علی شفا جرف هار هستند! ولو در پس پرستیژی آن را پنهان میکنند ولی هم خود به خوبی در باطن خود میدانند و هم کارمندان میدانند که رفتنی هستند و کارمندان ماندنی! 👈مدیر آفلی است که نه محبوب است و نه اقتداری دارد که مایه ترس باشد! از همینجاست که هر چقدر هم خوب باشد نمیتواند فعّال ما یشاء در خوبی و تحوّل باشد! 👈اگر با کارمندانی که در هر حال با سبک کاری خاصّ بار آمده و نوعا هم تنبلی خاصّ خودشان به شکل عارضی تبدیل به اخلاق آنها شده، کنار نیاید به راحتی علیهش قیام میکنند! 👈قدرت عزل واقعی هیچ کارمندی را هم ندارد! کارمند وقتی رسمی شد رئیس جمهور هم نمیتواند آن را عزل کند!