🔴آری این هم از معایب دموکراسی و قانونمداری افراطی زمان ما و همچنین اداره ی دولتی نفتی است. از همینجاست که اخیرا به این سادگی ها زیر بار استخدام نرفته و از نیروهای شرکتی یا قراردادی استفاده میکنند! 👈بی خود یست در کار ساختمانی هم معمولا برادران افغانی جواب میدهند مخصوصا اگر سنّی باشند! 👈راستش کارمند رسمی اساسا گاهی احساس نمیکند که باید کار کند! اگر هم باید را درک میکند معمولا باید ضعیفی است! نان استخدامش را میخورد نه کارش را! 👈گویا نصف کار کردنش به صرف همان لحظه ی استخدام شدنش انجام شده است! لحظه ای شبیه جذبه ی عرفا است! آنها را یکدفعه به مقصد میرساند! استخدام برای چنین شخصی مانند استاد اخلاقی است که وقتی انسان به آن رسید نصف راه را طیّ کرده است! 🔶رفقا! واقعیتی است! افراد تا شرکتی و قراردادی هستند میشود کاری کرد ولی به محض اینکه داخل حصن حصینه استخدام شدند آنچنان بر عروة الوثقای ولایت اداره ی دولتی چنگ میزنند که گویا از ذاتیّات نظم موجود میشوند. دیگر تعلیل بردار نیستند! باید با آنها سوخت و ساخت! 👈گاهی اگر خیلی خلاف امیالشان رفتار کنی اخم هم میکنند! گویا دیگر زمان ناز آنها و نیاز مدیران فرا رسیده است. 🔹از همینجاست که سیاستهای نظام به سمت خصوصی سازی و کوچک شدن دولت پیش میرود. البته متأسّفانه اختاپوس منفعتگرایی دولتی ما را دچار باتلاق خصولتی ها کرده است! 🔹نه خصوصی است و نه دولتی است! مجمع رذائل هر دو و فاقد فضائل هر دو! مانند شتر مرغ است! میگوییم تخم بگذار میگوید من شترم و میگوییم سواری بده میگوید من مرغم! 🔴ولی در هر حال تقریبا دلسوزان و مدیران بالا دستی هضم کرده اند در نظام خصوصی این شکل از معایب کمتر است! کارآمدی بالا میرود! دیگر کارمندان نازی ندارند! باید کار کنند و نظر مدیران را جلب کنند و برای ارتقاء رقابت واقعی کنند! میشود ازشان کار خواست و تحوّل خواست و از آنها ارزیابی واقعی نمود. سابقا در مباحث اقتصاد نفتی در این زمینه مباحثی آوردیم. 🔷همین اخلاق مدیران را نیز فاسد میکند! دیگر به جای آنکه توان خود را در مدیریت ظهور دهند و از آن برای رشدشان ارتزاق کنند میبینند چون چنین چیزی خریدار ندارد توان خود را در زد و بند و ایجاد ارتباطات ناسالم اداری و چاپلوسی و ارتقاء و باند بازی خرج میکنند! 🔸میدانید چرا؟ چون این رویه نوعی وقت اضافی و بیکاری ایجاد میکند و بیکاری خودش منشأ مفاسد است! وقت میکنند به این چیزها هم فکر کنند و برایش برنامه ریزی کنند! چنین فضایی است که پدیده ی بی معنای کاغذ بازی معنا پیدا میکند! بخشی از هویّتشان همین میشود! 😳برخی نیز تفرعون و اخلاقهای خود را میتوانند در لفّافه نظام اداری بر دیگران تحمیل کنند! فعلا بحثم در احصاء آسیبهای اخلاق کارمندی در نظام اداره ی دولتی نیست. 👈در هر حال مقداری مبالغه برای به چشم آوردن این مسأله و برجسته کردنش لازم بود. تعریف کارمند تقریبا همان است که بیان کردم! ✅دلسوزان ما مانند مقام معظّم رهبری با وارد کردن مفاهیمی مانند کارمند بسیجی و یا تغییر در تعریف کارمند سعی در توجه دادن این قشر عزیز به آسیبهای این شغل در نظام اداری موجود نموده اند. یکبار حضرت آقا فرمودند: 📖«کارمند کسی است که همه زندگیش را در حیطه وظایف و توانایی هایش صرف مشارکت در اداره امور کشور کرده است» 🔸توصیه هایی ناصحانه🔸 آنچه میخواهم بگویم آن است که اگر در اینگونه ادارات با اغراض نیک میخواهید وارد شوید و اندیشه های نورانی تحوّلی و رضای خدا دارید فکر نکنید مسأله به این سادگی ها است. غرّه مشو که مرکب مردان مرد را در سنگلاخ بادیه پی ها بریده اند! 👈بدانیم بزرگترین مانع برایتان همین کارمندانتان و بازوان اجراییتان هستند! از همین ادارات جزء بگیرید تا بالاتر تا برسد به سطح عالی مدیریت کشور! 🔷سابقا مطلبی از رهبری شنیدم که خیلی جالب بود. دقیقش یادم نمانده ولی محتوایش این بود که مسئولین ارشد نظام به اجماع در زمینه ضرورت فرزند آوری و اصلاح الگوی جمعیتی رسیده اند ولی مسئولین میانی و پایین هنوز به این جمع بندی نرسیده اند!😳 👈بی خود نیست گاهی به اصطلاح اقتدارگرایی خیلی بهتر جواب میدهد. حالا کی را داریم این به اصطلاح مدیران میانی را حالی کند! مسأله این است: شاه راضی شاه قلی ناراضی! 🔹نمیگویم نمیشود هیچ کاری کرد ولی باید مشکلات را خوب تشخیص بدهیم تا بتوانیم هم درست کار کنیم و هم درست انتظار داشته باشیم! 🔸فکر نکنیم یک رهبری آن بالا نشسته و فعّال ما یشاء بوده و همینکه دستور دهد همه نظام اداری بازوان اجرایی او هستند! 👈همین تلقّی خام و ساده باعث میشود که همه مشکلات را به راحتی به ایشان مستند بدانیم؛ «شاید که ز مشّاطه نرنجیم که زشتیم!» 👈بخشی از آن به اقتصاد نفتی ما برمیگردد! برخی از آن به بعضی اخلاقهای دیرین تاریخی ما ایرانیان برمیگردد که خودش موضوع بحثی مستقلّ است!