باسمه تبارک و تعالی (۹۳)
«حسرت پاک شدن فایل ورد»!
«فلا نقیم لهم یوم القیامة وزنا»
🔵هفته گذشته یک سری تحقیقات گسترده به شکل فیش برداری تخصصی و نگارش محتوا داشتم. خیلی پر بار بود. چندین کتاب را مطالعه و بررسی کردم.
👈شاید خالصش به عربی بیش از ۲۰ صفحه دقیق و پر از ارجاعات محتوایی بود.
👈در موضوعی هم بود که گمان میکردم خیلی مهم است. در طول این روزها هم از این تلاش شادمان بودم.
😳اما ناگهان متوجّه شدم تمام این مدّت آب در هاونگ کوبیده بودم! آنچه نوشته بودم به شکل باور نکردی ذخیره نشده بود! همه از دست رفته بود!
😔همه ی آن مدّتی که در حال تلاش سخت و شادمانی از آن بودم و گمان میکردم به نتیجه رسیده است همه اش توهّم بود!
😔یک دفعه حسرتی عمیق وجودم را فراگرفت. میدانستم من دیگر توان و فرصت آن حجم از تتبع و ابتکار و نگارش را ندارم! دیگر تمام شد!
🔹یک دفعه احساس پوکی و پوچی این همه تلاش به من دست داد! گویا هیچ ارزش و وزنی نداشت. گویا آتش گرفت و رفت! گویا در یک بیابان وسیع بی بازگشت گم شد!
🔸واقعا خسارت اگر این نیست پس دیگر چیست؟ خسارت میدانید چیست؟ این است که مدام تلاش کنید تا به نتیجه برسید! خودتان هم گمان کنید عجب تلاش مثمری شود این!!
✋ولی درست آنوقتی که دیگر راه بازگشتی نیست ببینید همه ی آن تلاشها و حرص و جوشها و تکاپوها پوک و پوچ بوده است! تجربه وجودی عمیقی بود.