👈سرّش هم آن است که قول به عدم تحریف قرآن امری است که خود را به شکل ضرورت تاریخی و بلکه کلامی به ذهن عده ای تحمیل میکند. به تعبیر مرحوم کاشف الغطاء: (ما ورد من اخبار النقیصه تمنع البدیهه من العمل بظاهرها ...) 👈از آن طرف قول به تحریف نیز خود را به شکل ضرورت حدیثی و روایی خود را به ذهن عده ای دیگر تحمیل کرده است. به قول مرحوم محدث نوری در این کتاب: (البدیهه تقتضی العمل بما صح عن اهل العصمه ...) و به قول علامه مجلسی در برخی تالیفاتشان: (ان الاخبار فی هذا الباب متواتره معنی و طرح جمیعها یوجب رفع الاعتماد عن الاخبار رأسا) 🔷جز با یک تحقیق فراگیر، منصفانه و محقّقانه نمیتوان قضاوتی استوار ارائه داد. به توفیق الهی اخیرا سعی کردم آنچه در وسعم بود را در این زمینه انجام دهم و به نتایج جدیدی اجمالا در تاریخ تحریف و همینطور تاریخ قرائات قرآنی رسیدم که جای دیگر باید از آن گفت. 🔶فعلا میخواهم یک آسیب شناسی از کتاب محدث نوری داشته باشم. راستی چه شده که ایشان با این حجم بسیار وسیع از تتبّع و استدلال به نتیجه ای رسیده که در همان اوائل نظر میتوان به سادگی آن را ابطال نمود؟ به نظرتان پرسش مهمی نیست؟ خیلی مهم است. ✔به نظرم آسیب این کتاب یکی در آن است که قبل از شروع بحث و بدون دلیل قطعی از قبل تصمیم گرفته چیزی را اثبات کند! همین باعث میشود که ماهیت کار از همان ابتدا کلامی و با قدم نفس باشد. حریت فلسفی، آزاد اندیشی و حق طلبی نداشته باشد. چون از همان ابتدا حق را مطلقا با خود دانسته است. فضای ذهنش را کاملا بسته و دیگر نمیتوان اندیشه و فرضیه ی دیگری را به آن ذهن نفوذ داد تا بتواند در زاویه ی آن در تتبّع و بحث خود بازبینی کند. عیبی بسیار شایع است. 🔹به عبارت دیگر این حجم زیاد از تتبّع و استدلال و ابتکار برای طلب امر مجهول نیست بلکه برای اثبات موضع موجود است. از همینجاست که عمدتا از این کتب میتوان در استفاده از تتبّع و ابتکاراتشان بهره جست و برای نظر مختارشان وقت صرف نکرد. 🔸در واقع جدل کرده نه تحقیق. هر چند واقعا خود را در این جدل بر صواب هم دانسته و آن را مصداق غیرت دینی لحاظ کرده باشند. 👈امیدوارم تا همینجا فهمیده باشیم که چطور ممکن میشود شخصی با این حجم از تتبّع و استدلال گویا اصلا هیچ راهی را در مسیر تحقیق واقعیت نپیموده باشد. این را باید خوب درک و هضم نمود. اسیر حجم کتب نشد. باید دید عقل حرّ بوده یا اسیر! (کم من عقل اسیر تحت هوی امیر)! تقوای در اینگونه مباحث تقوایی از جنس دیگر است. 👈گاهی یک صفحه کلام بیش از پانصد صفحه کلام در همان موضوع محقّقانه تر، دقیقتر، منصفانه تر و مفید تر است. 🔸البته برخی فکر میکنند ایشان فقط متتبّع خوبی بوده در حالیکه مطالعه ی این کتاب نشانگر آن است که ایشان در بحث و همینطور توجّه به دقائق هم ضعیف نیست. عمده همان رویکرد کلامی ایشان است. همان پیش داوری و قضاوت زود هنگام! ✔یکی از ظرفیتهای خوبی که پیش داوری و قضاوت قبل از تتبّع و تحقیق برای ذهن ایجاد میکند آن است که ذهن شخص را در جهت اثبات مدّعای خود به شکل غیر عادی دقیق، حسّاس و مبتکر میکند. یک تمرکز خاصی برای اثبات مطلوبش برایش ایجاد میکند. در همین فضا نکات و ابتکارات و استدلالهای بعضا جالب توجّهی ظهور میکند. گاهی حتّی به شکلی که انسان احساس میکند بیش از ظرفیت عادی شخص از او دقائق صادر شده است. 👈جالب اینجاست که خود مرحوم محدث نوری در جایی از این کتاب برخی دیگر را اینطور نقد میکند: (إنه لشده حرصه علی اثبات مذهبه یتعلّق بکل ما یحتمل فیه تأیید لمذهبه و لا یلتفت الی لوازمه الفاسده التی لا یمکن الالتزام به)! 🔴عیب دیگر این نوشته که در هر حال در نوع نوشته ها یافت میشود عدم روشن کردن پیش فرضهای قبلی و خودآگاهی نسبت به آن است. اموری که واقعا مورد تصدیق پیشین قرار گرفته و سرنوشت بحث را رقم میزند ولی هیچگاه به چشم نمی آید. 👈مثل اینکه ایشان چه تصوّری از تاریخ اسلام و مناسبت ائمة علیهم السلام با خلفا دارد؟ ایشان چه تصوّری از خلفا، صحابه و عامه دارد؟ آیا گمان کرده مشکل آنان کذب و ناراستی بوده است؟ اینکه مطلقا نمیشود به کلام آنها اعتماد کرد؟ این نوع دید ریشه در چه دیدی در انسان شناسی دارد؟ ایشان چه دیدی نسبت به حلّ تعارضات روایات دارد؟ چه دیدی نسبت به نوع تأثیر گذاری اهل بیت علیهم السلام در تاریخ اسلامی دارد؟ آیا اگر چنین تحریف سنگینی واقع میشد میتوان انتظار داشت که صحابه راستین و اهل بیت علیهم السلام نتوانسته باشند در برابر آن موضع گیری مناسبی داشته باشند؟ 👈اینها و بسیاری از اینها در اینگونه نوشته ها موج میزند. عملا دیدهای خاصی اشراب شده که نه بیّن است و نه مبیّن و کاملا نتایج مبتنی بر آنها اتّخاذ میشود. 🔷اما اگر ایشان میخواست واقعا تحقیق کند نه مجادله باید چه میکرد؟ باید از همان ابتدا حقیقتا خود را از قضاوت قطعی قبلی تخلیه میکرد.