🔴ملائکه هم درجات و طبقات وجودی مختلف دارند. رئیس و مرئوس دارند: «ما منّا الّا له مقام معلوم * و إنّا لنحن الصافّون»؛ مثلا جبرئیل در آسمانها ریاست بزرگی دارد: «إنّه لقول رسول کریم* ذی قوّة عند ذی العرش مکین* مطاعٍ ثمَّ أمین»؛ 🔹منظور از بال داشتن و «أولی اجنحة» بودن ملائکه هم ظاهرا همین درجات تصرّف آنها در عوالم و مراتب ریاست آنان است. آنها که مادّی نیستند بال بخواهند. 👈بال چیزی جز آن وسیله ای نیست که با آن میتوان در مراتب گوناگون حضور یافت. بال ملائکه همان زیر دستان او هستند. 👈درست مانند آنکه روح ما بر بال قوه باصره سوار میشود تا در مرتبه ی منظره ای زیبا حاضر شود و آن را رؤیت کند. ولی روح روح است و باصره باصره است. 👈باصره در اینجا بالی برای روح شده تا از آن مرتبه ی عالی خود پایین آمده و در این مرتبه وجودی امری را درک کند. از همینجاست که هر چه بال فرشته بیشتر باشد نشانگر درجه ی بالاتر وجودیش است. 👈از همین رو اشکالی ندارد تمثّل آن برای ذهن مادّی ما در قالب موجودات بالدار باشد. همه چیز هم بر اساس امر الهی رخ میدهد: «لا یسبقونه بالقول و هم بأمره یعملون». 🔷البته برخلاف تصوّر ما اینطور نیست که فرشتگان همه مهربان باشند! نه این خبرها نیست! برخی از آنان طوری غضبناک و خشمناک هستند که هیچ موجود ترسناک دنیایی تناسبی با آن ندارد! 👈گویا هیچ دلسوزی و دل رحمی ندارند؛ آن چنان جدّی هستند که انگار اصلا حرف در آنها اثر نمیگذارد! انگار سنگ دل هستند! ولی همه چیز ریشه در آن دارد که حبّ و بغض آنها عقلی است. حبّ و بغض فی الله است. 👈آنچه هست آن است که فرشتگان تنها دغدغه شان امتثال بی کم و کاست فرامین الهی با سلسله مراتب خاص است. 👈برخی فرامین که سختی و تندی خاصی را میطلبد توسّط فرشتگانی سختگیر و تند خوی انجام میدهد. ولی این سختی و تندی به خاطر محتوای فرمان است نه اینکه این فرشتگان گناهی داشته باشند؛ ملائکه غلاظ شداد همینطور هستند: 📖«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْليكُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ عَلَيْها مَلائِكَةٌ غِلاظٌ شِدادٌ لا يَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ يَفْعَلُونَ ما يُؤْمَرُون‏»؛ 👈نگهبانان جهنّم هم فرشتگان اند. بندگان گرامی هستند ولی اینجا اقتضاء دیگری دارد. این هم یعنی بنده ی خدا گاهی مهربان و نرم میشود و گاهی نیز غلاظ شداد میگردد. زیرا حبّ و بغضش فی الله است. 🔸«ملائکه کارگردانان هستی»🔸 رفقا هر چه در این عالم رخ میدهد با فیض خداست. همه چیز از عالم غیب فیض وجود میگیرد. خداوند متعال هم اجلّ از آن است که بدون وسائط مباشرت این امور را نماید. 👈این یعنی هر چه در این عالم رخ میدهد به واسطه اصناف بی شمار ملائکه است. عالم را پر کرده اند. حتّی قطرات بارانی که نازل میشود. حتّی غذایی که در معده ما هضم میشود! گیاهی که رشد میکند! 👈ما در چنین عالمی زندگی میکنیم! چنین عنایتی به ذرّه ذرّه هستی وجود دارد. ولی چه شده که ما این موجودات نورانی را نمیبینیم؟ خب به دلیل انغمارمان در عالم ماده است. اصلا نمیگذارد دمی واقعا به باطن عالم نظری کنیم. 👈قرآن و روایات که پر از بیان این حقیقت است. عقلمان هم اگر مقداری منوّر شود آنها را از راه آثارشان درک میکند. 🔵همان اموری که آنها را امور طبیعی و قوانین میدانیم چیزی جز آثار از فعالیت فرشتگان نیست. گمان میکنیم آفتابی تابید و آبی بخار شد و متراکم شد و ابر شد و بارید و بر زمین جاری شد! 👈کجایش فرشتگان هستند؟! باید گفت کجایش نیستند؟! ریز و درشت این عالم بر اثر قوانینی حفاظت میشود. عمل میکند. ولی آیا خود این قوانین چیز محسوسی هستند؟ ✋با اندکی تأمّل روشن است که ما چیزی جز اثر ندیده ایم! ما تنها با تعبیر قانون داریم از روی آن نقطه پر رمز و راز آفرینش جهش میکنیم. 🔹خود این قوانین چه هستند؟ اموری نا محسوس و غیر مادی هستند. اصلا اگر این آثار را نمیدیدم وجود آنچه آن را قانون نامیده ایم را درک نمیکردیم. 🔸آنچه ما میبنیم در واقع آثار قانونها هستند نه خود قانون. پس مسأله هنوز بِکر بِکر مانده است. راستی اینها چیست؟ ✅آری آنچه امروز آن را قوانین میگویند همان لوازم وجود فرشتگان است. فرشتگانی که حقایقی ورای این قوانین هستند. اینها اثر فعالیت آنان است.