👈مراد آن است که این خطورات تاریک شیطانی که انسان را میترساند و دلهره میدهد را نفی کنید! محکم لباستان را بپوشید و به یاد خدایی باشید که: «انّی معکما اسمع و اری»؛ 👈محکم، بدون تردید و استوار در محافل گام برداریم و زمزمه کنیم: «کلّا انّ معی ربّی سیهدین» و بگوییم: «أفوّض أمری الی الله إنّ الله بصیر بالعباد» و «لا حول و لا قوّة الّا بالله العلی العظیم». 👈با خود نجوا کنیم که: «فسیکفیکهم الله»؛ باور کنیم این اندیشه های توحیدی از نان شب برایمان مهمتر است. آرامش دنیا را هم میخواهیم دنبالش برویم! آرامش آخرت را هم میخواهیم دنبالش برویم. 🔹شیطان میخواهد اراده های ما را بشکند! مدام برخی نادانسته تکرار میکنند که جوّ امنیت ندارد و فلان و فلان! اصلا این حرفها نیست! 👈چندتا فحش و سوء ادب که دیگر نمک ماجراست! پیامبر خدا را مسخره میکردند حالا ما را نکنند! حلاوت ایمان است؛ «إنّا کفیناک المستهزئین». 👈اینها برای تقویت اراده و تمحیص ماست. به آن خودمان نیاز داریم. قوی میشویم. حال خطرات جانی و غیر آن که باید گفت عمر دست خداست! مردن به این آسانی ها که گمان میکنیم نیست! حساب و کتابش خیلی دقیقتر است. 🔸اگر جایی عرصه برایمان تنگ شد یاد مولایمان امام صادق علیه السلام بیافتیم! آن زمانی که منصور ملعون ایشان را ناگهان احضار کرد و از قبل دستور داد شمشیر و نطع آماده کنند! 👈نطع آن پوستینی است که در قدیم زیر بدن قربانی میگذاشتند که خونش محفل را آلوده نکند! ربیع میگوید همینکه امام صادق علیه السلام وارد شد دیدیم لحن منصور عوض شد! 👈خیلی ملایم و با ملاطفت برخورد کرد و ایشان را دستور داد تا خانه شان مشایعت کنند! ربیع به دنبال حضرت رفت و گفت دیدم لبهای مبارکتان تکان میخورد؛ چه گفتید که شرّ این شرور فروکش کرد؟ 👈حضرت هم این ذکر نورانی را به همه ی ما هدیه نمود! چه توحید نابی! چه نورانیتی دارد! گاهی که ترسی بر ما غالب میشود خوب است به یاد حضرت و این ذکر بیافتیم و بگوییم: 📖«حَسْبِيَ‏ الرَّبُ‏ مِنَ الْمَرْبُوبِينَ،َ حَسْبِيَ الْخَالِقُ مِنَ الْمَخْلُوقِينَ،َ حَسْبِيَ الرَّازِقُ مِنَ الْمَرْزُوقِينَ،َ حَسْبِيَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ حَسْبِي مَنْ هُوَ حَسْبِي حَسْبِي مَنْ لَمْ يَزَلْ حَسْبِي‏ حَسْبِيَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ‏»