🔷البته همانطور که قبلا گفتیم فقر و غنا در اسلام به خودی خود ارزش نبوده و هر چیزی که زمینه اتّصال به عوالم غیبی و عبادت را مهیّاتر کند مناسبتر است. 👈ولی در هر حال اقتصاد نیز یکی از عرصه های خداپرستی بوده و نباید گلوگاههای ثروت که به قدرت ختم میشود به دست مترفین و مفسدین و طواغیت بیافتد! 👈گاهی ثروت زمینه بهتری برای بندگی ایجاد میکند. در مورد جوامع نیز همینطور است. امروزه فقر جامعه ی اسلامی باعث انفعال و ضعف آن در برابر دیگر جوامع شده و باید با جهادی اقتصادی به جبران این نقیصه بزرگ پرداخت! 🔸گذشته از آنکه همواره بخش بسیار بزرگی از مردم را با تألیف قلوب به وسیله ی انگیزشهای همسوی اقتصادی با گرایشات ایمانی میتوان در جامعه ی ایمانی محافظت نمود. 🔹توجّه به نیازهای محسوس اقتصادی در رأس توجّهات انسان در عوامل انگیزشی او در حیات دنیایی بوده و اگر نتوان در سطح عمومی و نه نخبگانی به یک رضایتمندی نسبی اقتصادی دست یافت قوه واهمه اجتماع مخالفتهای جدّی خود را با مؤلفه های ایمان به غیب ظاهر میکند. 👈مرحوم کلینی در کافی روایتی از امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه شریفه «فَإِنْ أُعْطُوا مِنْها رَضُوا وَ إِنْ لَمْ يُعْطَوْا مِنْها إِذا هُمْ يَسْخَطُونَ‏» آورده که بر اساس آن بیش از دو سوّم مردم چنین حالتی دارند! «هُمْ أَكْثَرُ مِنْ‏ ثُلُثَيِ‏ النَّاسِ‏» 🔻در هر حال اگر بلوغ دینی ما توانست اخیرا خود را به این مستوا برساند که سیاست ما عین دیانت ماست گویا هنوز موفق نشده ایم جامعه ی ایمانی را به این بلوغ برسانیم که اقتصاد ما نیز عین دیانت ماست!🔺 👈هنوز باور نکرده ایم انسان میتواند با همین فعالیتهای اقتصادی و کسب ثروت نوعی سلوک عرفانی داشته و آن را وظیفه دینی خود تلقّی کند. به راستی آیا کسی انتظار دارد که مؤمنی با تقواتر و مقدستر است که هم در سیاست و هم در عقل معیشت و اقتصاد زیرکتر و بلند نظرتر و بلند همت تر باشد؟! 👈انصافا مؤمنین به خودی خود از حیث عضویّتشان در جامعه ی ایمانی عقلانیّت اقتصادی مناسبی را تجربه نمیکنند! این حقیقت به خوبی در دین یهود جا افتاده و عرصه اقتصاد را در متن دیانت خود معنا نموده اند. اقتصاد و ثروت نوری را نباید با پلشتی های ناپاکان در این عرصه اشتباه گرفت. 👈یکی از عوامل مهم ضعف جبهه حق و مشکلات آن در تبلیغ، مساله اقتصاد ضعیفی است که همواره به آن مبتلا بوده اند. متاسفانه بخشی از آن هم بر اساس تبلیغات شوم و برخی جهالتها و سوء برداشتها محرومیتی خود خواسته بوده است. روشن است که بی مایه فطیر بوده و همین وهابیت با وجود سستی عجیب پایه های اندیشه ای توانسته با استفاده از اهرم اقتصاد خود را تدلیس نماید. 👈به راستی مگر میشود نقش ثروت حضرت خدیجه یا نقش صدقات مخیریق یهودی در مدینه و مانند آن را در ترویج جبهه حق نادیده گرفت؟! اصلا داستان فدک مگر سر چه بود؟! اقتصادی بزرگ که به معنای حکومت بود! 🔹ثروت ستیزی در ارتکاز مؤمنین🔹 با یکی از مؤمنین پاک و از متولّیان امور دینی که منصب نسبتا مهم سیاسی نیز دارد هم صحبت بودم. ایشان در زمینه رزق و روزی با یک حالت خاصّی گفتند یافتن رزق حلال به این آسانی ها نیست! 👈در یک سیاق و بافتی این مطلب بیان شد که مستلزم نوعی تنقیص و سوء ظنّ نسبت به ثروت افراد متموّل داشت! گویا در آن این معنی ولو به شکل رقیق اشراب شده بود که اینها نمیتوانند از راههای مشروع به این سرمایه ها رسیده باشند! پس حتما مشکلی در کار است! 👈این تلقّی در ذهن بسیاری از مؤمنین وجود دارد. طوریکه گاهی نوعی مذمّت پنهان از پدیده ی ثروت در فضاهای ایمانی دیده شده که در صور افراطی تر آن به نوعی ثروتمند ستیزی و نفرت انجامیده است. ✋سابقا مغالطه موجود در بخش مهمی از این شبهه را بیان کردم. ورای این واقعیّت که روشهای نامشروع کسب ثروت نیز شایع است اینها در واقع نیافته اند که اساسا تبار شغلها در کسب ثروت متفاوت است. 👈یک مؤمن واقعا میتواند با استفاده از فرمولهای صحیح این عرصه به ثروتهای کلان برسد! آری یک روحانی، یا یک معلّم یا یک بازاری ساده هیچ وقت نباید دیگر مشاغل را با خود قیاس کند! در روایات مسلّم آمده که: «تسعة أعشار الرزق فی التجارة»! 👈این یعنی توجّه دادن مؤمنین به این نسبتها؛ امروزه نیز ظرفیّت بالای بیزینس و دلّالی و بازار مسکن و سرمایه در تولید ثروت که در روایات ما نیز بر آنها تأکید شده مورد تجربه نخبگان عرصه اقتصاد و اذعان فعالان این عرصه در تولید ثروت است. 🔵چنین ارتکازی نسبت به مسأله ثروت و مذمّت آن در زمان معصومین علیهم السلام نیز وجود داشته است. این ارتکاز به شکل طبیعی در بین طبقه ی محروم در همه ادوار تاریخی میتوانسته به وجود بیاید! 👈ائمه علیهم السلام با روشهای مختلفی این ذهنیّت را تخطئه نموده اند. ورای اینکه خود حضرات علیهم السلام معمولا از انسانهای ثروتمند در زمان خود محسوب میشده اند. تحقیقش بماند!