📖«لَا يَرَى أَحَداً إِلَّا قَالَ هُوَ خَيْرٌ مِنِّي وَ أَتْقَى إِنَّمَا النَّاسُ رَجُلَانِ رَجُلٌ خَيْرٌ مِنْهُ وَ أَتْقَى وَ رَجُلٌ شَرٌّ مِنْهُ وَ أَدْنَى فَإِذَا لَقِيَ الَّذِي شَرٌّ مِنْهُ وَ أَدْنَى قَالَ لَعَلَّ خَيْرَ هَذَا بَاطِنٌ وَ هُوَ خَيْرٌ لَهُ وَ خَيْرِي ظَاهِرٌ وَ هُوَ شَرٌّ لِي وَ إِذَا رَأَى الَّذِي هُوَ خَيْرٌ مِنْهُ وَ أَتْقَى تَوَاضَعَ لَهُ لِيَلْحَقَ بِه‏» 👈همواره فعل دیگران را توجیه به امر خیر میکند! 📖«ضَعْ‏ أَمْرَ أَخِيكَ‏ عَلَى أَحْسَنِهِ حَتَّى يَأْتِيَكَ مَا يَغْلِبُكَ مِنْهُ‏ وَ لَا تَظُنَّنَّ بِكَلِمَةٍ خَرَجَتْ مِنْ أَخِيكَ سُوءاً وَ أَنْتَ تَجِدُ لَهَا فِي الْخَيْرِ مَحْمِلًا» 👈اگر بدی دید برای رعایت مصلحت جامعه ایثار گرایانه و مسئولیت پذیرانه نهی از منکر میکند! اگر امر نامکروهی دید با نصح و دلسوزی تذکّر میدهد! 👈واقعا خیر خواه است! اصلا اجازه نمیدهد که نسبت به بی راهه رفتن دیگران و غم و درد آنها بی تفاوت باشیم. از طرفی به هیچ عنوان اجازه ملامت دیگران را نمیدهد! حتّی کسی که برای رجم برده میشود نباید مسخره و ملامت شود! قال الصادق علیه السلام: 📖«لَوْ عَلِمَ النَّاسُ كَيْفَ‏ خَلَقَ‏ اللَّهُ‏ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى هَذَا الْخَلْقَ لَمْ يَلُمْ أَحَدٌ أَحَدا» 🔹این مضمون هم از جنبه عرفانی و هم روان شناسی خیلی قابل توجّه است. امروزه در علوم روان شناسی از جنبه روان شناسانه به این مضمون توجّه شده و نکات جالبی در این زمینه کشف شده است. ✔مانند اینکه عادت به قضاوت و داوری پیرامون دیگران مبتنی بر اموری مختلفی است؛ نشانه ی ناتوانی انسان، نا آگاهی از ریشه های رقم خوردن رفتارهای خودمان، گاهی حتّی حسادت و یا ناتوانی در درک دیگران و قرار دادن خود به جای دیگران، یا تقلیل نظر به ظاهر رفتار دیگران، یا قضاوت بر اساس معیارهای کلیشه ای و یا عجله در داوری و یا تربیت خانوادگی و یا اعتماد به نفس پایین و یا بزرگ کردن خود به واسطه تحقیر دیگران و یا فراموش کردن کاستی های خود در زمان توجّه به نواقص دیگران و... . همه اش هم ریشه در أنانیّت و جهالت دارد. ⚪بگذریم! انسان مؤمن هیچ گاه به کسی تهمت نمیزند! حتّی انسان در غیابش هم اطمینان دارد که از ناحیه ی انسان مؤمن در سلامت و ایمنی بوده و جز خیر در مورد او اندیشیده و بیان نمیشود! توطئه ای علیه او در کار نیست: 📖«الْمُسْلِمُ‏ مَنْ‏ سَلِمَ‏ الْمُسْلِمُونَ مِنْ لِسَانِهِ وَ يَدِه‏» 👈در بذل خاطر شماره ۸۱ در بحث تکبّر گفتیم که اصلا ملازمه ای بین نهی از منکر و امر به معروف با خود برتر بینی وجود ندارد. تکرارش نمیکنم. 👈فعلا در این نوشته در صدد بیان نکات و تحلیلهای واقعی اینکه چرا انسان مؤمن خود به خود در فضای توحیدی اینگونه میشود نیستم. فقط فعلا سربسته بدانیم اینطور میشود. 👈مسأله این نیست که به او دستور بدهیم اینطور باش! بلکه اینها توصیف آن است که اینطور هست! خود به خود اینگونه میشود! اینها محک خوبی برای خود انسان هم هست! 👈دین اسلام سرتاسر انسان مؤمن را به تواضع و از میان بردن انانیّت و غرور و خود بینی و خود پرستی میکشاند! اینها هم ریشه ی همه رذیله ها را میخشکاند! 🔹رفقا اینها که گفتم همه حقیقت است! خدا شاهد است که ذرّه ای در آن مبالغه و بازار گرمی نیست! 🔴آیا اگر اینهایی که به ما میگویند قضاوت نکنید قضاوت نکنید این حالات نوری مبتنی بر هستی شناسی و انسان شناسی قویم الهی را بفهمند شیفته ی آن نمیشوند! از این همه پاکی و زلالی و خیرخواهی به وجد نمی آیند! فطرتشان به رقص نمی آید؟! دیگر بهتر از این چه میشود گفت؟! این متاع را غیر از درب خانه ی اولیای الهی کجای عالم میتوان یافت؟! ✅اگر بخواهیم این تعبیر زیبای (دیگران را قضاوت نکنید!) را در ساختار توحیدی هضم کنیم باید چگونه آن را بومی کنیم؟! کلیدش در پیوند خوردن آن با مفهوم (محاسبه نفس) است! 👈اینکه چطور انسان مؤمن معیارها و مصادیق قضاوت و داوری را از بیرون به درون منتقل کرده و در یک فرآیند نوری در مراتب محاسبه و سپس مراقبه جلو رفته و سیر باطنی خود را به مبدأ نور دنبال کند! 🔻آری! (طوبی لمن شغله عیبه عن عیوب الناس) همان اشتغال زیبایی که سرانجام سر از معرفه الله و (مشغوله عن الدنیا بحمدک و ثنائک) در می آورد. همان نفس اماره ای که با محاسبه به نفس لوّامه و سپس ملهَمه و در انتها مطمئنه میرسد!🔺 👈اگر بر این تأکید کردیم که دیگران را قضاوت نکنید باید فورا در یک چرخش نوری این را تذکّر دهیم که به جای قضاوت دیگران به قضاوت خودت مشغول باش و حتما هم مدام به سختی خود را به حساب بکش! خودت را متّهم کن! 👈برخلاف نوع مواجهه با دیگران در اینجا همه اش بنا را بر سوء ظنّ بگذار! نه اینکه دیگران را قضاوت نکن و بگذار خودت و دیگران همه همانطور که هستی و هستند باشی و باشند! هیچ دغدغه ای جز چریدن نداشته باش و نداشته باشند!