🔹به قول ابن ابی الحدید معتزلی در جلد یازدهم شرح نهج البلاغة: 📖«و كل هذا إذا تأمله المنصف علم أن الشيعة أصابت فی أمر و أخطأت فی أمر أما الأمر الذي أصابت فيه فقولها إنه امتنع و تلكأ و أراد االأمر لنفسه و أما الأمر الذي أخطأت فيه فقولها إنه كان منصوصا عليه نصا جليا بالخلافة تعلمه الصحابة كلها أو أكثرها ...» ⚪در هر حال این مطلبی مشهور در کتب کلامی و تاریخی است. قاضی عبد الجبّار معتزلی نیز در کتاب مهم تثبیت دلائل النبوة دیدم در جایی از ابن عبّاس نقل میکند که مشکل امیر المؤمنین علی علیه السلام با دیگران در این بود که به خاطر سابقه و قرابتش گمان میکرد کسی با ایشان مخالفت نکرده و اگر نظری داشته باشد همه آن را خواهند پذیرفت! 🔹از همینجاست که علمای عامّه مانند همین قاضی عبد الجبّار از دیرباز معتقد بودند که اساسا اندیشه وجود نصّ مانند نصّ غدیر را علمای رافضه اختراع کرده اند! حتّی مبدع نظریّه نصّ را قاضی عبد الجبّار گاهی ابن الراوندی یا عیسی ورّاق و هشام بن حکم دانسته و گاهی به عبدالله بن سبأ نسبت داده اند. 📎فعلا در صدد پختن شبهه و بحث از زوایای آن و مستند سازی آن نیستم. در جای دیگر مفصّلا به این مباحث پرداخته ام. در اینجا -فعلا با فرض پذیرش اصل ادعای موجود در شبهه- به شکل فهرستی برخی پاسخهایی که به این شبهه داده شده یا میتوان داد را بیان میکنم: 🔸پاسخ اول🔸 یک پاسخ این است که اساسا امیر المؤمنین علی علیه السلام در جریان سقیفه و بعد از آن تا بیعت با ابوبکر که مهمترین زمان استدلال به نصّ غدیر بود از صحنه ها غائب بود. اگر هم استدلالی کرد دیگر نه شرایطی برای ضبطش در تاریخ بود و نه انگیزه ای! مرحوم آقای عسکری در کتاب السقیفة و مرحوم سید شرف الدّین در المراجعات از این طریق به این شبهه پاسخ داده اند. 🔸پاسخ دوم🔸 پاسخ دیگر این است که بگوییم اساسا مسأله غدیر کالشمس فی رابعة النهار بود! به خاطر کثرت ظهورش در خفاء است. گاهی آنقدر مسأله ای آشکار است که دیگر انگیزه ای برای نقل و استدلال باقی نمی ماند. مجهولی نبود که بر کسی مخفی باشد تا نیازمند طلب و استدلال باشد! این وجه را اوائل طلبگی وقتی پاسخ این شبهه را از استادم پرسیدم بیان کردند! 🔸پاسخ سوم🔸 پاسخ دیگر آن است که اساسا این وقایع و مباحثات در بستر نصّ غدیر در حال رخ دادن بود! به عبارتی گویا واقعه غدیر فضا و محیطی است که در آن این مجادلات در حال رقم خوردن است! مانند آبی است که ماهی در آن زندگی میکند و معنا ندارد که این ماهی بگوید این آبی که میگویند کجاست؟! اصلا چون غدیر و سپس سقیفه ای رخ داده این همه ماجرا رقم خورده است. خودش مفروغ عنه است. در چنین فضایی عمدتا استدلال به فضائل و قرابت و دیگر امور می ماند. شاید کلام حضرت صدّیقه طاهره به انصار در چنین بستری قابل فهم باشد که: «هَلْ‏ تَرَكَ‏ أَبِي‏ يَوْمَ غَدِيرِ خُمٍّ لِأَحَدٍ عُذْراً». ✋بله به مرور که آن زمان گذشت و تابعین و اعصار بعدی آمدند که غدیر را ندیده بودند کم کم زمینه برای بحث از خود غدیر مهیّاتر شد. چون آن جوّ غالبی که نیاز به تحصیل و طلب نداشت کم کم دیگر نیازمند طلب داشته و مورد بحث قرار میگرفت. 🔸پاسخ چهارم🔸 پاسخ دیگر آن است که استدلال به غدیر و برجسته کردن آن بعد از سقیقه و وقوع بیعت دیگر فائده ای نداشت. آنچه فائده داشت بیان مصالح انتخاب خود بود. اینکه هر جور حساب میکردید واقعا این من بودم که گزینه مناسب برای شما بودم. مرحوم سید محسن امین در اعیان الشیعة میگوید: 📖«و ما یفید ذکره للنصّ و هم یتهدّدونه بتحریق البیت علیه إن لم یخرج للبیعة فیقال لهم إنّ فیه فاطمة فیقولون و إن!» 👈مرحوم ابو سهل نوبختی از متکلّمین بزرگ عصر غیبت صغری نیز در کتاب التنبیه خود در پاسخ این شبهه میگوید: 📖«کثیرا مّا یقول خصونا لو کان ما تدّعون من النصّ حقّا لادّعاه علی علیه السلام بعد مضی النبی صلی الله علیه و آله فیقال لهم کیف یدّعیه فیقیم نفسه مقام مدّع یحتاج الی شهود علی صحة دعواه و هم لم یقبلوا قول النبی صلی الله علیه و آله فکیف یقبلون دعواه لنفسه و تخلّفه عن بیعة أبی بکر و دفنه فاطمه سلام الله علیها من غیر أن یعرفهم جمیعا خبرها حتّی دفنها سرّا أدلّ دلیل علی أنّه لم یرض بما فعلوا» 🔸پاسخ پنجم🔸 پاسخ دیگر آن است که اساسا امیر المؤمنین برای حفظ وحدت و مصالح مسلمین سکوت کرده و قیام نکردند. دقیقا به همین مناط و مصلحت، زنده کردن و برجسته کردن مسأله غدیر به مصلحت نبود. خودش باعث فتنه و اختلاف و زنده شدن زخمهای کهنه میشد. این پاسخ را مرحوم مظفّر در کتاب السقیفه خود در پاسخ به این شبهه بیان نموده اند. به عبارتی اگر حضرت میخواست به نصّ غدیر اصرار بورزد خودش به معنای قیامهای اجتماعی بود! دلالت غدیر بر مطلوب و وقوع آن واضحتر از آن بود که بر کسی مخفی باشد! یادآوری آن مانند شمشیر کشیدن بود.