🔹اصرار بر غدیر و یادآوری آن در واقع به انکار پیامبر صلی الله علیه و آله و اختلاف افکنی بسیار زیاد بین صحابه و جنگ داخلی کشیده میشد! لذا مصلحت در کتمان آن بود. بررسی سیره امیر المؤمنین علی علیه السلام شکّی را باقی نمیگذارد که ایشان و اصحابشان به شدّت از اختلاف افکنی بین مسلمین پرهیز نموده و مصلحت را در آن میدیدند که بسیاری از حقائق را به مردم و تازه مسلمانان نگویند! امام باقر علیه السلام در روایت بسیار مهم به زراره فرمودند که امیر المؤمنین از آن ترسید که مردم از اسلام برگشته و به بت برستی رجوع کنند! از همین جهت برای او بقای اسلام در قالب تسنّن گواراتر از برگشت از اصل اسلام بود؛ از اینجا بود که ایشان امر خود را کتمان کرد! دقّت کنید به تعبیر! حضرت امر خود را کتمان کرد! جوّ جوّ تقیه خوفی و همچنین مداراتی بود. 📖«وَ لِذَلِكَ كَتَمَ‏ عَلِيٌ‏ ع أَمْرَهُ وَ بَايَعَ مُكْرَهاً» 👈حتّی در نقلهای تاریخی هست که وقتی مردم و حتّی یاران ایشان از او در زمینه موضعشان در مورد شیخین میپرسیدند معمولا علاقه ای به بحث در این زمینه نداشت. از همین جاست که ابن عبّاس تأسّف میخورد که چرا خطبه شقشقیه کامل نشد! 🔸پاسخ ششم🔸 پاسخ دیگر آن است که تشکیل سقیفه و بیعت با ابوبکر در واقع به معنای انکار نصّ غدیر بود. یا به این سبب که به مصلحت مسلمین نیست و یا به سبب القاء شبهاتی پیرامون آن. به عبارتی سقیفه و بیعت با ابوبکر اصلا معنایش انکار غدیر و خوار نمودن و شبهه افکنی در نصّ غدیر بود! این را باید خوب درک کنیم که بزرگترین شبهه در دنیای اسلام همین وقوع بیعت با ابوبکر به شکل فلته ای بود! همه چیز را عوض کرد! غدیر را هم به بوته شبهه و فراموشی کشاند! مسأله را اشتباه نگیریم. به قول دعبل خزاعی: 📖و ما سهلت تلک المذاهب فیهم علی النّاس الّا بیعة الفلتات و باز چه زیبا گفته کمیت که: 📖النصّ فی یوم الغدیر جلی فدعوا العناد فما الصباح خفیّ 👈تنها چیزی که مانده بود بحث در نقد استدلالهایی بود که برای بیعت با ابوبکر وجود داشت. عمدتا هم از منظر قریشی بودن و فضائل او بود! از همینجا نیز امیر المؤمنین علی علیه السلام در برابر استدلال به قریشی بودن به قرابت خود استدلال کرد که استدلّوا بالشجرة و اضاعوا الثمرة و در برابر استدلال به فضائل نیز به فضائل بی مانند خود استدلال نمود! به عبارتی در این منازعات بعد از سقیفه دیگر ردّ نصّ غدیر مفروغ عنه بود. بله اگر هنوز سقیفه و بیعت با ابوبکر رخ نداده بود زمینه برای آن مهیّا بود. عمده نقد استدلالهای رائج برای مشروعیّت خلافت ابوبکر بود. طوری بود که لازم بود منشأ نصّ غدیر و مصالح آن آشکار شود. 🔸پاسخ هفتم🔸 پاسخ دیگری که دیدم به این شبهه داده اند این است که در آن زمان شبهاتی رایج شده بود که مانع استدلال به حدیث غدیر میشد. مثلا بسیاری ادّعا میکردند که نماز آخر ابوبکر به دستور پیامبر صلی الله علیه و آله ناسخ قبل بوده و به منزله تعیین خلیفه است. این را در کتاب یاقوت نوبختی دیدم: 📖«عدم ذکر النصّ الجلی یوم السقیفة کان لدخول الشبهة و ظنّ القوم أنّ تقدیم أبی بکر للصلاة ناسخ لما تقدّم» 👈یا شایعه کردند اینکه امیر المؤمنین در سقیفه حاضر نشده و چند روز مشغول تدفین پیامبر صلی الله علیه وآله شده به خاطر آن است که از خلافتی که در غدیر برایش ثابت شد انصراف داده است! این شبهه را نیز در کتاب الردّه واقدی دیدم. 🔸پاسخ هشتم🔸 یک پاسخ دیگر آن است که اساسا بررسی احوالات قبل از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله و بعد از آن نشانگر آن است که جامعه اسلامی آماده نوعی حادثه ناگوار و یا حتّی کودتا بود! اجتماع انصار در سقیفه برای تعیین خلیفه خود بزرگترین گواه برای این امر است. از این جهت گویا اساسا نوعی عبور روان شناختی از مسأله غدیر رخ داده بود! گویا احساس میکردند قرار نیست خلافت به علل گوناگون به امیر المؤمنین برسد! از همین رو گویا انتظاری برای استدلال به غدیر نبود! مرحوم صفّار در کتاب بصائر در حدیثی عجیب از امام صادق علیه السلام بیان میکند که اساسا مردم طوری شده بودند که گویا واقعه غدیر را به یاد نمی آوردند! 📖«النَّاسُ‏ غَفَلُوا قَوْلَ رَسُولِ اللَّهِ ص فِي عَلِيٍّ يَوْمَ غَدِيرِ خُم‏» 👈مرحوم علّامه حلّی در کتاب انوار الملکوت به پاسخی نزدیک به آنچه گذشت نزدیک شده است: 📖«الناس فی ذلک الیوم افترقوا منهم من طلب الخلافة لنفسه أو قریبه و هؤلاء لم یظهروه [أی النصّ] لذلک و منهم من ترک ذکره خوفا و منهم من ترکه حسدا و منهم من ترکه لعدم علمه و لدخول الشبهة علیه و منهم من ذکره و هم الأقلّون فلم یعتدوا به» پاسخهای دیگر این شبهه را ان شاء الله تعالی در شماره بعد بیان میکنم ...