🔵حالا از واقعگرایی در اخلاق سخن میگوییم. آیا اگر در باب ارزش و لزوم اخلاقی قائل به واقعگرایی شدیم کار تمام است؟ خیر در اینجا نیز مکاتبی در فلسفه اخلاق ظهور خواهد نمود. 👈وقتی سخن از واقعگرایی در اخلاق به میان می آید بحث از اثبات گزاره ی اخلاقی مطرح میشود. اثبات نیز همان نشان دادن صدق یک گزاره است. صدق نیز مطابقت گزاره با واقعیّت است. 👈چنین چیزی زمینه را برای ردّ نسبیت و تکثّر گرایی در اخلاق مهیّا نموده و بستر امر به معروف و نهی از منکر و دفاع و تبلیغ از احکام دینی و اخلاق اسلامی را میتواند مهیّا کند. ⚪ولی باید دانست به صورت کلّی واقعگرایان اخلاقی را میتوان به دو دسته کلّی اثبات گریزان و اثبات گرایان تقسیم نمود. 👈اثبات گریزان آن دسته از واقعگرایان در حوزه فلسفه اخلاق هستند که معتقدند حکم اخلاقی را نمیتوان از واقعیّات دیگر استنتاج نمود. حکم اخلاقی نوعی خود بنیادی و بداهت دارد. این دسته خود به دو گروه کانتی و شهودی تقسیم میشوند. ⚫واقعگرایی اثبات گریز کانتی به همان نظریه مشهور کانت در زمینه اخلاق تکیه دارد که گاهی از آن به عنوان تکلیف گرایی یاد میشود. از دید کانت معرفت عملی ربطی به معرفت نظری نداشته و هر چند بتوان برخی هستها مانند فرض خدا را از باید اخلاقی نتیجه گرفت ولی بایدها را نمیتوان از هستها برگرفت! 👈کانت یک حکم را به عنوان مبدأ المبادی برای احکام اخلاقی و استنتاج آنها بیان نموده و آن را هم از بدیهیات عقل عملی برمیشمرد. 👈این حکم را اصل امر مطلق مینامد: «چنان رفتار کن که گویی آیین رفتار تو به اراده ی تو یکی از قوانین عام طبیعت شود»! 👈برای تشخیص وظیفه و رفتار صحیح که میتوان امر به معروف و نهی از منکر را مبتنی بر آن سامان داد باید دید اگر همه آن کار را بکنند چه میشود؟! 👈اگر همیشه و برای همه قابل اجرا بود نشان دهنده ی آن است که یکی از قوانین طبیعت است و مانند دیگر قوانین طبیعت عام و کلی و سازگار و در نتیجه معتبر خواهد بود! 👈یکی از فروعات امر مطلق اخلاقی کانت همان قاعده طلایی است که با دیگران چنان رفتار کن که دوست داری با تو چنان کنند! ✋فعلا کاری به نقد این نظریه ندارم. هم تفکیکش از عقل نظری و عملی و هم ادّعای بداهت امر مطلق و مانند آن قابل نقد است. گویا ضابطه ای برای تزاحم هم نمیتواند ارائه کند. بحث از تأثیر نیّت در اخلاق یکی از مباحث مهم در اخلاق کانتی است. تفصیل این بحث جالب مجال دیگری میطلبد. ⚫دسته دیگر واقعگرایانِ اثبات گریزِ شهودی هستند. اینها معمولا معتقدند چون مفهوم معروف و منکر قابل تعریف نیستند پس نمیتوان گزاره های اخلاقی را اثبات نمود. 👈البته چون این گزاره های واقع نما هستند پس باید لااقل بخشی از آنها را به شکل بدیهی بپذیریم. اینها هم ورای ادّعاهایی که دارند باز از درک عمق کمال اختیاری انسان و ضرورتهای بالقیاس نهفته در عالم واقع باز مانده اند. ⚪اما واقعگرایان اثباتگرا خود به دسته های مختلفی تقسیم میشوند. آنانی که معتقدند اخلاق و رفتار انسان را میتوان بر اساس معیارهایی مورد قضاوت واقعی قرار داده و آنها را بر واقعیاتی در عالم مبتنی دانست. 👈این گروه بسته به آنچه آن را ارزش ذاتی و سعادت پنداشته اند نظریات مختلفی در پیشنهاد نظامهای متنوعی از معروف و منکر ابراز نموده اند. ✅از جمله واقعگرایان اثبات گرا میتوان به لذّت گرایان، عاطفه گرایان، قدرت گرایان، سودگرایان عمومی، فضیلت گرایان و آرامش گرایان اشاره نمود. ⚫لذّتگرایی به معنای آن است که آن رفتاری معروف است که در نهایت –و نه لزوما با نگاه ساده انگارانه ی لذّت آنی- بیشترین لذّت را برای انسان به دنبال داشته باشد. 👈حرف خوبی است ولی اوّلا نمیتوان ارزش ذاتی لذّت را از صرفا از ارزش طبیعی اش نتیجه گرفت و از طرف دیگر هیچ انسانی تجربه ی لذّت و رنج خود را از کارهایی که انجام داده به پایان نبرده تا بتوان مبتنی بر آن معروف و منکر را به شکل قاطعی تعیین نمود. 👈البته تبلیغ حقائق دینی از منظر لذّت و الم خود موضوع بسیار مهم و جالبی در عصر نوین است که در بذل خاطر شماره ۲۲ به آن اشاره کردیم.