🔵این استعاره ها و تمثیلها خیلی میتواند سودمند باشد. ما را متوجّه ماجرا کند. هر چند المثال یقرّب من جهة و یبعّد من جهات! ولی مخاطب باید سخن فهم باشد. 👈اصلا همینکه در روایات ما در مورد این ببر گرسنه ی نفس تعبیر دشمن بلکه دشمن ترین دشمن شده است خودش نوعی استعاره است: «اعدی عدوّک نفسُک الّتی بین جنبیک»! 👈این یعنی این مناسبات عمیق را در قالب این تمثیلات رصد کنید تا عمق ماجرا را بگیرید! 👈تشبیه نفس به دشمن ترین دشمن خودش چیزی از قبیل تشبیه آن به خطرناک ترین خطر میتواند باشد. در اینجا خود را در صورت ببر بنگالی گرسنه نشان داده است. 👈همینطور در روایات دنیا به دریایی تشبیه شده که اکثر مردم در آن غرق میشوند! به ساحل نجات نمیرسند. یعنی نمیدانند اصلا جای غرق شدن است! چیزی است که باید با مراقبت از آن عبور کنند. نیازمند کشتی نجات و قطب نما و باد موافق و... هستند. ✅این تعابیر و استعارات و تمثیلات خوب است. سودمند است. گاهی انسان عمق مطلب را نمیگیرد! گویا میداند و نمیداند! سابقا در بذل خاطر شماره ۱۲۹ در مورد تفاوت دانستن و فهمیدن نکاتی عرض کردم. اینها به فهمیدن انسان گاهی کمک شایانی میکند. حقیقت را محسوس و ملموس میکند. وهم را قانع میکند. ⚪رفقا اگر ما این را خوب درک کنیم که داستان ما در عالم دنیا اینطوری است خیلی طرز نگاهمان تغییر میکند! سابقا در بذل خاطر شماره ۱۴۶ گفتم که ما تنها مأموریم نقشمان را در دنیا خوب بازی کنیم. 👈باید مراقب باشیم بین نقشها مقایسه نکنیم و به خود نقشها اصالت ندهیم بلکه به کیفیت بازی کردنمان اصالت بدهیم. گفتیم فقط متّقین نقششان را خراب نمیکنند. بقیه خرابش کردند. 🔸ضرورت مراقبه و کشتی گرفتن با نفس🔸 حالا میخواهم صحنه ای دیگر را بگویم. رفقا باید این را درک کنیم. حقیقتی است. گویا ما در این دنیا فقط با خودمان طرفیم. در اقیانوسی رها شده ایم تا با طوفانها و غفلتها و شرایط گوناگون ببینیم با ببر درونمان چه میکنیم! ✅رفقا این نفس طبیعی ما از ببر بنگال خطرناکتر است. دشمن ابدیت ماست. هیچ رحمی در آن نیست. ذره ای خیر خواهی ندارد. خداوند درنده تر از آن را نیافریده است. اگر دستش برسد از هیچ شرّی نمیگذرد! 👈آیا ما دشمنمان را میشناسیم؟! دشمنترین دشمنمان را چه؟! یا هر لحظه به او اجازه میدهیم تا آن خود واقعیمان را زخمی کند. لطمه بزند؟! 👈رفقا مبادا آنی و کمتر از آنی خودمان را از ناحیه نفس طبیعی و ملکیمان در امنیت ببینیم! به قدری خطرناک است که از اژدهای هفت سر مخوفتر است! ✋رفقا در هر شرایطی ممکن است انسان را به کفر بکشاند! اینقدر خبیث است. هیچ رحمی ندارد! هیچ! حتّی وقتی تضادّ منافعی میانش با عزیزترین کسانش رخ میدهد رحم نمیکند! اصلا اینطوری آفریده شده است. 👈رفقا نکند این اله نفسمان را دست کم بگیریم! برای آنها که عمق بینند روشن شده که این دشمن از همه ی دشمنان خطرناکتر است. ✋نکند رهایش کنیم! نکند بگذاریم چاق و چلّه شود! دیگر حریفش نمیشویم ها! 🔹باید برنامه ای برای مبارزه و ریاضت داشته باشیم. باید کم کم با آن شروع به کشتی گرفتن کنیم! باید رفته رفته با آن دست و پنجه نرم کنیم. بارها و بارها ممکن است ما را زمینه بزند ولی کم کم قوی میشویم. راه همین است. شک نکنید. نباید رهایش کرد. این خبیث را باید سر جایش نشاند! باید سوارش شد! باید رامش کرد. ⚪رفقا جهاد اکبر را باید شروع کرد! باید به سراغ بت اعظم رفت! باید ریشه ی شرّ را زد! قاتلوا ائمة الکفر! ریشه ی فتنه را باید خشکاند! 👈شیخ مفید در کتاب الجمل نقل کرده وقتی جنگ شدّت گرفت و هر کس مشغول مبارزه با شخص دیگر بود خون ریزی عظیمی رخ داد! 👈اینجا بود که امیر المؤمنین به اصحابش فرمود آنها را رها کنید و شتر را بزنید! «عرقبوا الجمل!» 🔻رفقا این نفس هزار چهره است! ولی همه اش جلوات یک چیز است. همه اش در یک چیز جمع میشود. آن هم غفلت از خدا! اعراض از یاد خدا! از آن نور آسمان و زمین! اعراض از سرچشمه و کانون نور! گاهی با شهوت است و گاهی غضب و گاهی تنبلی و گاهی عافیت طلبی و هوا پرستی و ترس و بخل و... . ولی همه ریشه در عالم کفر و شرک و دوری از وادی توحید و التوجّه الی اللّه دارد. تجلّی این حالت که مانع از رسیدن ما به همه ی لذّت و همه سعادت ماست در همین ببر بنگال و در همین دشمن ترین دشمنان است🔺 ⚪رفقا بزرگان ما اگر به جایی رسیده اند در اثر مجاهدت و مراقبت و کشتی گرفتن به این دشمن خطرناک بزرگ شده اند. 👈یکی از آنها در زمان ما شهید عزیزمان حاج قاسم سلیمانی بود. سابقا در بذل خاطر شماره ۷۱ در مورد ایشان صحبت کردم.