👈این صحابه ای که همه اش فداکاری و دلاوری و نورانیّت داشتند چنین کاری کنند! حقّا که شما عجیبید! بلکه شما دروغگو هستید! نفوذیانی از یهودید که میخواهید عقائد مسلمین و اتّحاد آنها را از میان بردارید! 👈اصلا از بحث با شما رافضیان حالمان به هم میخورد! احساس میکنیم شبهه در برابر بدیهیات میکنید! کارتان شبهه و تشکیک در اعتقادات جمهور مسلمین و شق عصای جماعت است! این چیزهایی که میگویید را اصلا نشنیده ایم! پس این همه فضایل صحابه چه! همه بزرگان اسلام خلاف شما فکر میکردند. ای شرذمه قلیلون از جان اسلام چه میخواهید؟! ⚪خوب دقّت کنید چه میگویم. در فضایی که همه جایش را صحابه و نورانیت و رشادتهای آنها پر کرده است مگر میشود گفت ارتدادی رخ داده است! به قول عطّار نیشابوری: کی روا داری که اصحاب رسول مرد ناحق را کنند از جان قبول! ✔میدانید چرا برای شیعه از آن طرف این امر به راحتی قابل قبول بلکه کاملا مورد انتظار است؟ چون صحابه فضای ذهنیمان را پر نکرده اند. در ذهن ما یک پیامبر است و یک اهل بیت و یک صحابه راستین و دیگر مسلمین ضعیفی که خاکستری بوده و بازیچه ی منافقین قرار گرفتند. در چنین فضایی به راحتی میتوان سخن از ارتداد گفت. هیچ استبعادی هم ندارد. 🔵اما چه باید کرد؟! روشن است که این حرفها ربطی به شکاکیت نداشت. تبیین حقیقتی از عجایب عالم انسانی بود. تأکید بر این بود که اگر تصدیقات در ذهن انسان آثار دارد نظام تصدیقات و مؤلفه های کلان حاکم بر توجّهات هم همینطور است. اینها را هم باید دید و برایش فکری کرد. مؤلّفه های اساسی اش را دید و سعی نمود اگر منطبق بر واقع نیست با تکیه بر مسلّمات و محکمات تاریخی آنها را متزلزل کرد! نظام ذهنی اش را در هم کوبید! به ریشه زد! 👈نمیگویم از سندها و دلالتها بحث نکنیم. ولی چندان امیدی به جلو رفتن بحث نداشته باشیم! جدل با آنها فایده ندارد! 👈ببینید چقدر مطلب ریشه دار است که حتّی روایت ائمه اثنی عشر را که هم صحیح بخاری و هم صحیح مسلم نقل کرده اند اصلا حتّی حاضر نیستند یک درصد احتمال بدهند دلالت بر کلام شیعه امامی میکند! دیگر از این واضحتر و محسوستر چه میشد گفت؟! 👈با اینها باید بحث را روی خود صحابه برد! حتّی روی خلفا هم نبرد! روی بحثهای عقلی و عقیدتی هم چندان نبرد! هر چند شاید به شکل خاص برای برخی جواب دهد ولی اصلا کلّیت ندارد. 👈روی صحابه و سپس روی جریان شناسی صحابه و طبقه بندی کردن آنها و ذکر مشکلات حضرت با آنها و سپس در زمینه اهل بیت علیهم السلام سخن گفت. ریشه آنجاست. باید کم کم نشانشان داد امام علی و سپس اهل بیت قطعا این تاریخ را قبول نداشتند. حدیث ثقلین را برایشان زنده کرد. ⚪باید سعی کرد به مرور روایت ذهنیشان از تاریخ اسلام را تغییر داد. یک سری امور را در ذهنشان ایجاد کرد و برجسته سازی نمود و برخی امور را حذف کرد و یا وزنش را کم کرد. 👈نباید انتظار داشت زود آنها قانع شوند. باید آنها را درک کرد که چقدر سخت است از نظام فکریشان خارج شوند. چیزی مانند تولّدی دوباره است. دنیایشان باید تغییر کند. 👈باید تحمّل نمود. گمان نکنیم که لزوما آدمهای بی انصاف و بد ذاتی هستند! حرص و جوش الکی نخوریم. به مبارزه با مقدّسات و نوامیس ذهنیشان نرویم. از خلفا بد نگوییم. بلکه سعی کنیم به تدریج تصوّرشان را تغییر دهیم. 👈معلومات جدیدی به آنها بدهیم. مخصوصا از روی مهمترین آثارشان که صحیحین است. آنها را درست چینش کنیم. محترمانه به آنها اجازه ی فکر دهیم. خیلی باید روانشناسانه رفتار کرد. باید دستشان را پدرانه گرفت تا از این فتنه های تاریخ که شبیه پاره های شب ظلمانی است بیرون بیایند! 👈شاید سختترین جایش عبور از این حجم جعلیات لفظی و معنوی در مدح صحابه به شکل عام و خاص باشد! از این عشره مبشره ها! ⚪این ارتداد و بازگشت را باید بتوانیم طوری حضوری و وجدانی تصویر کنیم که تعجّبها زائل شود. طوری که گویا امری طبیعی رخ داده است. ما هم در آن شرایط پر فتنه بودیم معلوم نبود بهتر رفتار کنیم. 👈بنده در جایی به شکل تفصیلی سعی در زدودن استبعاد ارتداد صحابه با انواع و اقسام بیانات نموده ام. اینکه تعجّب زائل شود. 👈ما وقتی تاریخ لاغر یا غیر واقعی یا رمانتیکی در ذهنمان روایت کنیم این جاها کار دستمان میدهد. ✔البته این بحث عمدتا ناظر به جمهور اهل ملل بود. تبین علت استضعافشان بود. ولو در ظاهر عالم هم باشند. ناظر به رؤوس فتنه و آنهایی که عالمانه و متکبرانه و عامدانه در برابر حق از روی حسد و عناد استکبار ورزیدند نبود. ناظر به تبیین علل انحراف امت هم نبود. آن بحث دیگری است. ✋حالا بحث از اینکه دقیقا برای فرو ریختن نظام ذهنی یک شخص باید چه کرد و از کجا شروع کرد و چگونه بحث را جلو برد و... باید بحث مستقلّی گفت. فعلا مقصودم بیان ضرورت آن بود. اینکه چرا امری روشن مانند واقعه غدیر مورد قبول عامه قرار نمیگیرد.