🔵راستش از شما چه پنهان طمع کردم! راهی است که برای ما گنهکاران باز کرده اند. شاید در این جریان عظیم و این اقیانوس رحمت حسینی به ما نیز ذرّه ای کار بدهند. 👈این جریان خودش خواهد رفت. وابسته به من و شما نیست. قلب تپنده ی سپاه حقیقت است. اگر ما نباشیم افراد دیگری هستند. معطل کسی نمیماند. إنّ للخیر و الشرّ اهلا فمتی ترکتموه کفاکموه أهله! ⚪ولی از مثل منی چه کاری بر می آمد! نمیدانم چه شد به ذهنم خطور کرد شعر بگویم. حقیقتا نه من شاعرم و نه سالها بود دیگر عنایتی به شعر داشتم. فقط به طمع ثواب بود و بس! 👈در ادامه باز به ذهنم خطور کرد قصیده ای ۷۲ بیتی به نیّت ۷۲ شهید کربلا بگویم. مضامینش هم با مرور یک دوره کتاب کامل الزیارات باشد. خیلی حرفهای خودم را نزنم. حکمت باشد بهتر است. خودم و دیگران را معطل ادعاها و احساسات دروغین نکنم. آدم گاهی در شعر توهم برش میدارد! 💡راستش هم خطورش و هم خطور تعداد ابیاتش و هم عزمش همه هدیه ی خدا بود. مخصوصا تعداد ابیاتش که اصلا به مخیّله ام هم حتّی نمیرسید! ولی نمیدانم چه شد که تا خطور کرد گویا توانش هم آمد! 📖«مَا قَالَ فِينَا قَائِلٌ بَيْتاً مِنَ الشِّعْرِ حَتَّى‏ يُؤَيَّدَ بِرُوحِ الْقُدُسِ» ⚪نمیدانم فردا صبح روز عاشورا بود یا اربعین بود! قبلا فکر میکردم عاشورا بود. ولی الآن شک دارم. در رؤیا دیدم با یکی از اولیاء الهی که همه ایشان را میشناسیم به حرم ابی عبدالله علیه السلام رفته بودیم. 👈ایشان از حرم مطهّر بیرون آمد و دیدم در دستانشان چند ورق است. دقّت کردم دیدم همین قصیده ۷۲ بیتی است. 👈به دنبال ایشان رفتم و دیدم در جایی شعرا جمع شده اند. بنده گفتم من که نه شاعرم و نه اهل این جا! ولی دیدم من را نیز اجازه دادند وارد شوم. دیگر چیزی یادم نیست. 🔸قصیدة حسینیة🔸 هر دل بیمار را مرهمی آخر شفاست روضه بخوان روضه خوان مرهم دل کربلاست هر نفست روضه خوان بوی خوش یوسُفست دیده نادیده را پیرُهنش بوریاست قطره ی اشکی ز چشم مرهم جان من است وَه که چه خوش مرهمی این دل بیمار راست روح دهد ذکر او این دل افسرده را زنده کند مرده را بس که غمش جانفزاست تا که به دل ذکر اوست لعل شود سنگ خام تا که غمش همدمت جمله مقدّر بداست ذکر بگو ذکر او فاش که ذکر حسین فتق کند آنچه را، رتق به ارض و سماست خاطر شیب خضیب، خاطر خدّ تریب خاطر یار غریب ذکر خوش اولیاست گریه بر او کیمیا خاک درش طوطیا زِمزِمه ی نام او زَمزَم آب بقاست افضل الاذکار را گر طلبی ای حبیب ذکر حسین و غمش اعظم اذکار ماست افضل الاعمال نیز زائر کویش برد زائر کوی حسین زائر کوی خداست ذکر رخ دلبرم میکِشدم دم به دم وادی توحید حقّ زانکه رخش حق نماست سجده به تربت زن و خرق نما از برت سبع حجب را که او رمز فنا و بقاست نور هدایت ز او گر طلبی رو متاب کشتی توحید را وی به مدد ناخداست 🔸امام حسین علیه السلام الگوی قیام علیه باطل🔸 زلزله در کاخ ظلم خون گلویش زده صاعقه ای بر دل، ظالم اهل جفاست ذکر رخش نیزه ای میدهدت از غضب خشم مقدّس دهد زانکه قتیل خداست وقت محرّم شده سمع خلائق به حقّ جند حقیقت ز او در پی پیکارهاست خون ز گلویش همی درس شرافت گرفت هر که رهش میرود وادی ذلّت نخواست امر به معروف از او یافت به خود رونقی نهی ز منکر از او مانده و اندر بقاست 🔸آثار ذکر و زیارت امام حسین علیه السلام در روایات🔸 ذکر نما زآن لبِ، تشنه به هنگام نوش ذکر لبش صد هزار بخشش و بیشش جزاست گریه بر او مائز مؤمن و کافر شده طینت علّینیان در پی ذکرش نِماست هر که خدایش کند، نیّت خیری در او حبّ حسینش دهد او که خدایش رضاست گر تو بدانی که چه، قره ی عینی دهند بهر زیارت به حقّ، مرگ تشوّق تو راست فرض به هر مؤمن است عزم سرایش کند ناظر روی حسین ناظر روی خداست هر شب جمعه نگر فوج رسول و ملک زائر او نیک دان، ذات جلیل خداست خیل سماواتیان سائل اذن هبوط تربت او حلقه ی، وصل زمین و سماست گر طلبی پاکی از جمله گناهان خود مغفرت و رحمت از، عزم زیارت تو راست مائده ی نور را گر طلبی در سما رو به زیارت که او معدن جود و سخاست سیل مصائب تو را گر بنموده جفا یاد مصیبات او، روح تو را متّکاست وقت زیارت مدان از عدد عمر خود خطوه ی تو ذاهب سیل گناه و خطاست گر طلبی خانه ای نزد نبی و علیّ ترک زیارت مکن وَه که چه خوش مدّعاست اذن شفاعت دهد، عمره مقبول و حجّ مغفرت و رحمتی وعده صادق تو راست