⚪آری رفقا خدا غیور است! جلّ جناب الربّ أن یکون شریعة لکلّ وارد! از همین غیرتش است که سگ درگاهش را که همان شیطان است در این عدیله بسته تا نگذارد آنهایی که اتّفاقی و بی ریشه وارد حوزه ی ایمان شده اند از این گردنه عبور کنند! 📖«ما كانَ اللَّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ‏ عَلى‏ ما أَنْتُمْ عَلَيْهِ حَتَّى يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّب‏» 👈اگر اینها به خاطر حکمتهایی در دنیا در ظاهر مؤمن هم بودند ولی دیگر باید به قوم و خویش خود بپیوندند! بازی تمام است! 👈میدانید یکی از حکمتهای این ایمان عاریتی و مستودع که در عدیله از آنها گرفته میشود چیست؟! این است که این کفّار در دنیا أنس و سرگرمی و مایه راحتی برای مؤمنین دیگر باشند! 👈حتی گاهی در سابه برخی فضائلشان مانند خوش اخلاقی و سخاوت و حمایت و...انسان مؤمن بهره مند شود! عالم عجیبی است! 👈در کافی علی بن جعفر از برادش امام کاظم علیهم السلام نقل میکند که: 📖«لَيْسَ كُلُّ مَنْ قَالَ بِوَلَايَتِنَا مُؤْمِناً وَ لَكِنْ جُعِلُوا أُنْساً لِلْمُؤْمِنِينَ‏» 🔸«ایمان مستودع»🔸 از جمله مفاهیم دینی که به نوعی با گردنه ی عدیله گره خورده ایمان مستقرّ و ایمان مستودع است. این دو از مفاهیم مهمی است که توسّط ائمه اطهار علیهم السلام در منظومه مفاهیم دینی گنجانده شده است. 👈از طرفی با این دو مفهوم به رفع تهدیدات ناشی از ارتداد برخی از فضای ایمانی پرداخته اند که بر اساس آنها ارتداد این دسته نه تنها نباید مؤمنین را با شبهه مواجه کند بلکه باید آنها را نسبت به ایمانش حسّاستر هم بکند؛ اینها از همان ابتدا نیز ایمان مستقر نداشته و ایمانشان مستودع بوده است. واقعا چقدر حکیمانه! 👈از طرف دیگر به ماهیت شناسی و همچنین آسیب شناسی پدیده ی ایمان پرداخته و به مؤمنین هشدار میدهد که چندان مغرور به ایمانشان نشوند! همواره مراقب آن باشند! گمان نکنند تضمینی در کار است! 👈رفقا هیچ تضمینی نیست که حتّی مسلمان از این دنیا برویم! لاف توحید و مقاماتمان پیشکش! «لا تموتنّ الّا و أنتم مسلمون»! 👈مستقرّ یا مستودع بودن نهایی ایمان تنها در گردنه ی عدیله روشن میشود! جوجه را آخر پاییز میشمارند! برخی بدبختان نیز در همین دنیا مستودع بودن ایمانشان نمایان میشود. ⚪امّا ایمان مستودع چیست؟ حقیقتا ایمان است! نمیشود گفت که نیست. نمیشود گفت که منافق است! حتّی شاید ایمان در ظاهر قوی هم باشد! درجاتی از معنویّت هم در آن باشد. حقّا عجیب است. ایمان قوی بی ریشه! علی شفا جرف هار است! در معرض زوال است! در خطر است. ولی حقیقتا ایمان است. هدایت است. 👈از همینجاست که در دعای معروف میخوانیم: «ربّنا لا تزغ قلوبنا بعد إذ هدیتنا» یعنی واقعا هدایت است. ✅به آن شعله ی زیاد و خروشان آتش فریفته نشوید! ببینید مادّه اش چیست؟! گاهی از خس و خاشاک که هیچ ریشه ای ندارد نیز خیلی سریع شعله زبانه میکشد! سریع و حیرت آور! ولی به همان سرعت هم فروکش میکند! یا در معرض فروکش کردن است. گاهی نیز چنین شعله ای از یک چوب محکم است! بسیار با دوام و قابل اطمینان است. اینها فرق ندارد؟! 👈ای بیچاره کسی که فریفته و مغرور به ایمانش شود! ای غافل آنکه گمان کند کارش تمام است! حتما اهل نجات است! 🔹مرحوم کلینی در باب المعارِین احادیث مهمی در این زمینه آورده است. معار یعنی کسی که ایمانش عاریتی است. واقعا ایمان است ولی مستودع است. از آن حیث که مؤمن است احکام ایمان را دارد و از آن جهت که مستودع است نیز یعنی قابل زوال است. 👈به خاطر همین پیچیدگی است که گاهی در روایات از افرادی تمجید میشد و بعد از مدّتی حضرات به لعن او میپرداختند! 👈ابو الخطّاب گویا از همین دسته بوده است. زمانی واقعا مؤمن بود و آن هم در درجات ظاهرا بالایی از ایمان قرار گرفته بود! شاخص بود! حضرات او را تأیید کردند! بعد از مدّتی مرتدّ شد و امام صادق علیه السلام او را لعن کرد! همین امر باعث شبهه برای عدّه ای شد! 👈امام کاظم علیه السلام در آن زمان نوجوان بود! به یکی از افرادی که در همین زمینه شبهه داشت فرمود ابو الخطّاب از آنهایی بود که ایمانشان مستودع بود! به خاطر همین تعارضی بین مدح و ذمّ حضرات نیست! 📖«فَقَالَ أَبُو الْحَسَنِ ع وَ هُوَ غُلَامٌ إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ خَلْقاً لِلْإِيمَانِ لَا زَوَالَ لَهُ وَ خَلَقَ خَلْقاً لِلْكُفْرِ لَا زَوَالَ لَهُ وَ خَلَقَ خَلْقاً بَيْنَ ذَلِكَ أَعَارَهُ الْإِيمَانَ يُسَمَّوْنَ الْمُعَارِينَ إِذَا شَاءَ سَلَبَهُمْ‏ وَ كَانَ أَبُو الْخَطَّابِ مِمَّنْ أُعِيرَ الْإِيمَانَ» ✅نکته ی خیلی مهمی است. یعنی مدح و تمجید حضرات علیهم السلام مطلق نیست. میزان حال فعلی افراد است. بعید نیست که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله مدحی از برخی صحابه یا حتّی برخی خلفا نیز گفته باشد! این امر به خودی خودش دلیلی بر عاقبت به خیری آنها نیست. ممکن است مانند ابو الخطّاب ایمانی مستعار داشته باشند.