🔵اما چه کنیم ایمانمان مستودع نباشد؟! یا چه کنیم ایمانمان اگر مستودع هم هست از ما گرفته نشود؟! نکند ولو در آن گردنه ی آخر که همان عدیله است ایمانمان را شیطان از ما بگیرد! 👈در روایتی مهم مرحوم کلینی در باب فی علامة المعار معیار را از قول امام صادق علیه السلام بیان نموده است. معیار این است که انسان ایمانش را با عمل صالح آبیاری کند! قول و فعلش یکی باشد! این خیلی مهم است: 📖«فَبِمَ يُعْرَفُ النَّاجِي مِنْ هَؤُلَاءِ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَالَ مَنْ كَانَ فِعْلُهُ لِقَوْلِهِ مُوَافِقاً فَأُثْبِتَ‏ لَهُ الشَّهَادَةُ بِالنَّجَاةِ وَ مَنْ لَمْ يَكُنْ فِعْلُهُ لِقَوْلِهِ مُوَافِقاً فَإِنَّمَا ذَلِكَ مُسْتَوْدَعٌ» ⚪رفقا باید همواره از این خطر نالان بود! به خدا پناه برد! ترس داشت. نکند احساس ایمنی کنیم! حکم مستوری و مستی همه بر خاتِمَت است کس ندانست که آخِر به چه حالت برود أَمِتْنَا مُهْتَدِينَ غَيْرَ ضَالِّينَ، طَائِعِينَ غَيْرَ مُسْتَكْرِهِينَ، تَائِبِينَ غَيْرَ عَاصِينَ وَ لَا مُصِرِّينَ، يَا ضَامِنَ جَزَاءِ الْمُحْسِنِينَ، وَ مُسْتَصْلِحَ عَمَلِ الْمُفْسِدِينَ در روایتی دیگر اینگونه سفارش شده که آنهایی که اهل ایمان مستودع هستند اگر میخواهند تا انتها این ایمان را نگه دارند باید نه تنها اهل دعا و درد باشند بلکه باید اهل الحاح در دعا و اصرار باشند تا خداوند آنها را با ایمان از این دنیا ببرد! نعمتش را بر آنها تمام کند! اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا! 📖«مِنْهُمْ مَنْ أُعِيرَ الْإِيمَانَ عَارِيَّةً فَإِذَا هُوَ دَعَا وَ أَلَحَّ فِي الدُّعَاءِ مَاتَ عَلَى الْإِيمَان‏» 🔻معمولا نشانه ی ایمان مستودع همین است که ایمانی ضعیف است. انسان اهل معصیت است. یعنی در رفتارش مطابق با موازین ایمانی عمل نمیکند. گویا ایمانی ناشی از احساسات و یا تقلید از دیگران است. متّکی بر منطق و فهم عمیق و بصیرت و انشراح صدر نیست. با عمل تأیید نشده است. با نفسش در راه این ایمان مبارزه و جهاد نکرده است. هر چند در ظاهر خیلی شعارهای تند ایمانی هم بدهد. ایمان در وجودش هضم نشده!🔺 🔹خیلی پیچیده نیست. این مستعار و مستودع بودن ایمان هنگام ابتلائات و امتحانات خودش را نشان میدهد. تا خشمگین میشود دیگر انگار خدا و حساب و کتاب و مرگی در کار نیست! هیچ حدّ و مرزی نمیشناسد! هیچ ایمانی ندارد! 👈تا وقتی طمع مادّی و بحث پول به میان می آید گویا هیچ ایمانی در کار نیست. مگر عمر سعد بدبخت چگونه بود؟! در هر حال ایمانی داشت! ولی در راه طمع ملک ری ایمانش را فروخت! ایمانش در همان مرحله ای که بود مستودع بود. این مستقرّ و مستودع بودن ایمان خودش را در سر دو راهی ها بهتر نشان میدهد. وقت خشم و وقت شهوت مرد کو؟ در پی مردی چنینم کو به کو! 🔹از این خطرناک تر میدانید چیست؟ ایمان مستودعی که با استدراج و به شکل بسیار نامحسوسی زائل میشود! انسان اصلا نمیفهمد تا به خودش بیاید! بعد از مدّتی نشانه هایش را میشود تشخیص داد! 👈میبیند دیگر آن اعتقادات قبل را ندارد! راحت گناه میکند! به احکام خدا اعتراض میکند! شک و شبهه اش زیاد شده است! 👈طوری میشود که اصلا انسان فرصت نمیکند خود را نجات دهد! تا به خود می آید یک کافر محض است! 👈انسان وقتی یک دفعه در معرض امتحانی مانند شهوت و غضب قرار میگیرد باز تا به خود می آید به دلیل نزدیکی به آن حالت نورانی ایمان زود میل به توبه پیدا میکند! دچار اضطراب و درد میشود! 👈ولی اگر ایمان مستودع با تدریج و مکر از انسان گرفته شود دیگر این خبرها نیست! اصلا احساس درد نمیکند تا توبه کند! به جایی میرسد که گویا این آن نیست! ⚪رفقا در خطریم! آنهایی که ایمانشان مستقرّ است اندکند! نوعا ایمانهای مستودعی داریم که با رحمت و لطف خداوند و معصومین علیهم السلام برایمان تمامش میکنند! از ما گرفته نمیشود. یعنی اینقدر در خطریم! یک مراقبه ی دائمی میخواهد! 👈از همینجاست که در روایت آمده که بدانید گناه نشانه ی ایمان مستودع است! 📖«لَا يَزْنِي الزَّانِي‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ‏ وَ لَا يَسْرِقُ السَّارِقُ وَ هُوَ مُؤْمِن‏» 👈از مرحوم آیت الله مصباح یزدی شنیدم که در جوانی شب قدری محضر مرحوم شیخ عبد العلی تهرانی پدر آقا مجتبی و آقا مرتضی تهرانی بودم! 👈دیدم در آن مناجاتهای آخر میگفت خدایا من در جوانی از توحید درخواستم پایینتر نمی آمد ولی الآن از تو میخواهم که کاری کنی من مسلمان از این دنیا بروم!