⚪گردنه ی نخست منزل قبر وحشت قبر است. انسان متوفّی خود در تشییع خود حاضر است. ناظر است. هوشیار است. دیگر کاری از دستش برنمی آید. یک شعور مرموزی به او میگوید اگر او را دفن کنند گویا دیگر وارد مرحله ی ناشناخته ای میشود! 👈بدنی که دوستش داشت از بین میرود! کارش در این دنیا تمام میشود! دستش از دنیا کوتاه میشود. دوست ندارد برود! ولی تلاشش هیچ فائده ای ندارد. زیرا بدن دیگر از او فرمان نمیگیرد. 👈ما در این دنیا روحمان به وسیله ی همین بدن است که با دیگران ارتباط برقرار میکند. مرگ چیزی جز همین قطع تعلّق کامل بین روح و بدن نیست. 👈متوجّه میشود که قرار است او را در خاک دفن کنند! وحشتی سخت وجودش را میگیرد! از اینجاست که در روایات آمده با صبر و تأنّی پیکر او را وارد قبر کنند. به قول مرحوم صدوق در فقیه: 📖«اذا حمل المیّت الی قبره فلا یفاجأ به القبر لأنّ للقبر أهوالا عظیمة» 👈وقتی پیکرش وارد قبر میشود او نیز با یک ارتباط مرموزی که با این پیکر دارد وارد قبر میشود. گویا جبری قاهر او را به سمت قبر سوق میدهد. ⚪اینجاست که گردنه های بعدی منزل قبر آغاز میشود. گردنه بعدی فشار قبر است! تنگی و سختی و تاریکی آنجا! «اللهمّ أعنّی علی ضیق القبر!» 👈هنوز ابواب عالم برزخ به رویش باز نشده و گویا فشارهای جسمی و روحی شدیدی به او وارد میشود. سخت نیازمند چیزی است که به او آرامش بدهد! فشارش را کم کند! 👈ای جانها به فدای بانوی عالمین که به امیر المؤمنین وصیّت کرد وقتی مرا در قبر قرار دادی نکند زود بروی! یا علی! بنشین! بنشین و با من انس بگیر! 📖«واجلس عند رأسی قبالة وجهی فأکثر من تلاوة القرآن و الدّعاء فإنّها ساعة یحتاج المیّت فیها الی أنس الأحیاء» 🔹یک کارهایی است که فشار قبر را بیشتر میکند. مثلا اگر انسان خدای نکرده اهل وارد کردن فشار معنوی به این و آن باشد صورت معنوی این فشارها خود را به شکل فشار قبر در آورده و به او برمیگردد. 👈از اینجاست که در روایات آمده کسی که اهل سخن چینی و یا بد رفتاری با خانواده و ردّ درخواست برادران ایمانی است فشار قبر دارد! 👈جریان سعد بن معاذ در این زمینه عبرت آموز است. به دلیل فشاری که به خانواده اش وارد میکرد دچار فشار قبر شد! 👈همان فشاری که اگر عمقش را خوب درک کنیم همه ی لذّت دنیایی به کاممان تلخ میشود! حتّی اگر تنها یک شب قرار باشد آنطور باشیم! 👈از آن طرف اگر اهل گره گشایی باشیم فشار قبرمان کمتر است. شاید از همینجاست که در روایات آمده کسی که برای رضای خدا اهل عیادت کردن از مریضان است فشار و وحشت ندارد: 📖«أیّما مؤمن عاد مؤمنا فی الله عزّوجلّ فی مرضه وکّل الله به ملکا من العوّاد یعوده فی قبره إلی یوم القیامة» 🔹امور نافع دیگری نیز در روایات ذکر شده است؛ در این میان نمیدانم در این سوره ی مبارکه ی ملک چه اسراری است که مداومت بر آن عجیب به درد قبر و عذابهای این منزل میخورد! خاصیّت عجیبی دارد. احادیث معتبری دارد. 📖«تَبارَكَ الَّذي بِيَدِهِ الْمُلْكُ وَ هُوَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَديرٌ * الَّذي خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَ هُوَ الْعَزيزُ الْغَفُورُ ...» ⚪گردنه ی بعدی شب اوّل قبر است. «لا یأتی علی المیّت ساعة أشدّ من أوّل لیلة فارحموا موتاکم بالصدقة» گویا مدّتی باید در قبر در این شرایط سر کند! گویا هنوز قرار نیست این روح برود! اجازه ای صادر نشده! فعلا باید در این منزل باشد! 👈روح میت با بدنش هنوز در آن قبر تنگ و تاریک است! هر چند نمیتواند این بدن را به خدمت بگیرد ولی کاملا با آن در ارتباط است. پیش بدنش است. جای دیگری ندارد برود. 👈رفقا خیلی صحنه ی دلخراشی است. این همان بدنی است که سالهای سال آن را خود واقعی اش میپنداشت! این همه در آبادی و راحتی آن تلاش میکرد! 👈در پر قو میخوابندش! دماغش را عمل میکرد! موهایش را آرایش میکرد! لباس زیبا به آن میپوشاند! 👈حالا چه مفتی مفتی دارد کرم می افتد! خاک میشود! متعفّن میشود! ای دل غافل! این بود؟! این بود که اینقدر برای نگهداریش حرص و جوش میخوردم! برای لذاتش اینقدر خود را اذیت کردم! این بود؟! 👈رفقا خیلی صحنه های رقّت آمیزی است. خدا میداند بر میّت چه میگذرد! یک چیزی میشنویم! شنیدن کی بود مانند دیدن! 🔹در روایات سفارش شده که در این شب زیاد کمک معنوی برای میّت خود بفرستید. برایش نماز بخوانید. صدقه بدهید! به قول امروزی ها انرژی مثبت بفرستید! تأثیر و تأثّرات معنوی عجیب است. روابط دیگری است. کاملا اثر دارد. میرسد!