⚪اگر خوب در آنچه گذشت دقّت کنیم متوجّه میشویم که همه مطالب بالقوّه در دو مطلب ما و هل هضم میشود. به تعبیری أسّ المطالب همان پرسش از ما و هل است. همه ی سؤالات فرعی همانگونه که ابن سینا در برهان شفا بیان میکند به مطلب هل مرکّب برمیگردد. مطلب لمَ نیز در واقع به مطلب ما برمیگردد. به قول خواجه در اساس الاقتباس حقیقت لمَ همان: «ما الحدّ الاوسط یا ما العلّة فی ذلک» است. 👈حال که چنین است سرّ این مطلب را متوجّه میشویم که چرا عمده ی مباحث منطق به دو بخش مباحث تعریف و مباحث برهان تقسیم شده است. به قول سیّد سند در حواشی شرح مطالع: 📖«لنا مطلبان: مطلب ما و يطلب به التصوّر و مطلب هل و يطلب به التصديق» 👈البته از آنجا که مطلب هل بر مای حقیقی تقدّم دارد مباحث برهان بر مباحث حدّ حقیقی مقدّم بوده است. راستی مرحوم علّامه حلّی در الجوهر النضید چه زیبا این بحث را تلخیص کرده است: 📖«لما كان الكسبي ينقسم إلى تصور و تصديق كان الطلب متوجها إلى طلب التصور و إلى طلب التصديق و لكل واحد من المطلبين أداة و صيغة تدل عليه و تنقسم تلك الصيغ إلى أصول و فروع و نعني بالأصول ما يستغني بها في أكثر المواضع عن غيرها و بالفروع ما لا يستغني بها في أكثر المواضع عن غيرها فالأصول ثلاثة مطالب واحد للتصور و مطلبان للتصديق و السبب في تعدد مطلب التصديق دون مطلب التصور أن التصديق يحتاج إلى أمرين العلم بالحكم و العلم بالعلة و التصور إنما يتوقف على أمر واحد» 🔸«تغییر گسترده در کدام دانی انسان جدید»🔸 یکی از تفاوتهای انسان قدیم و جدید گویا این است که أسّ المطالب ها تغییر کرده است! سنخ مجهولات و نظام پرسشهای اساسی تغییر کرده است. مطلوبات محوری عوض شده است! أسّ المطالب انسان جدید عمدتا مطالب دیگر است! فهم چرایی مهمترین مطلب در دنیای قدیم بود. ولی فهم چگونگی و کیفیتها مهمترین مطلب در دنیای جدید است. 👈بشر جدید بیش از آن که در پی حقائق بزرگ هستی و فهم غایات باشد در پی فهم روابط و چگونگی ها برای زیست آسانتر است. این هم از تبعات انسان گرایی مدرن است. 👈مبالغه در فهم چگونگی ها ابزاری برای بالا بردن مهارتها و معرفتهای عملیاتی است تا باعث رفاه و زیست دنیایی بهتر شود. 🔹در دنیای قدیم به انسان یاد داده بودند و تمدّن نیز بر اساس آن شکل گرفته بود که در مواجهه با عالم پیرامون خود همواره خود را مسلّح به سه پرسش اصلی کند. کلاه سرش نرود! پرسش از چیستی، هستی و چرایی! 👈به او یاد داده بودند که نکند از این پرسشهای اساسی غافل شود! اینها أسّ المطالب است. یعنی چه؟ یعنی به تعبیر خواجه در أساس الاقتباس: «اقتصار بر آن كافى بود در اكثر مواضع»؛ انسان را به حقیقت میرساند. ✔دنیای امروزی با چشم بندی خاصّ خود این سؤالات را تغییر داده است. کدام دانی ها را تغییر داده اند. چرایی ها را حذف کرده اند. پرسش از حقائق بزرگ را حذف کرده اند. به جایش پرسشهای اصلی را به برخی از اقسام هل مرکّب تقلیل داده اند. از همینجاست که به جای مطلب لِمَ و اثبات مسائل، وادی دانش را به مسابقه توصیف برتر بر اساس فرضیه آوری و نظریه پردازی و انسجام گرایی کشانده اند. ✅رفقا وقتی با این انسانهای مدرن نشست و برخاست میکنید احساس میکنید بیشتر معرفتشان، معرفت عملی است. دنبال بلد بودن هستند! دنبال مهارت هستند. دنبال سیطره بر روشهای استفاده هستند! ✅از چنین معرفتی لذّت میبرند! مطلوبشان فهم این چگونگی هاست. کاری به چیستی ها و غایات و هستی های بزرگ ندارند. ✅در همین اینترنت و فضای مجازی هم بگردید میبینید بسیار بسیار بیش از آنکه تعریف، استدلال یا غایتی ببینید مدام اطلاعات و روابط میبینید! روشهای سیطره میبینید. ✅در دل این اطلاعات مطلوب مخاطبین فهم چگونگی هاست. اموری که بتوانند از آن استفاده کنند! از همینجاست که گویا بسیاری چیزها را بلد هستند ولی نمیفهمند! ✅بیش از آنکه به دنبال معرفت صادق موجّه باشند به دنبال اطلاعات هستند. اطلاعاتی که مقدمه ی فهم چگونگی ها و استفاده است. ✅از همینجاست که به جای اینکه استدلال و تحقیق صدق گزاره ها باشند به دنبال توصیفات جامع و منسجم تر هستند 👈اگر خوب توانسته باشم مطلب را بگویم یک نکته مهم روشن میشود. اینکه چرا وادی علم در دنیای نوین به جای استدلال عقلی و یا استنباط دینی به دنبال توصیف رفته است. 👈چندان کاری با أسّ المطالب قدیم ندارد. به دنبال ارائه ی یک توصیف دقیق و منسجم از امور است تا بتواند آن را به خدمت بگیرد. از همینجاست که فنّ توصیف خیلی در دنیای معاصر از جهاتی رونق گرفته است. 👈داشتن توصیف دقیق ابزار اصلی برای احاطه و بلد بودن و سپس استفاده است. دنیای قدیم در این زمینه ضعیف بوده است. این را باید در جای دیگری بحث کنیم.