باسمه تبارک و تعالی (۱۶۸) «دو مفهوم جالب در انسان شناسی قرآنی» «پدیده ای به نام اراده اعراض مستمر» «پدیده ای به نام اراده ضلالت و گم گشتگی عالمانه: أضلّه الله علی علم»! 🔴اخیرا رأس فتنه سیاسی سالهای اخیر متنی را منتشر کرد که اگر نامش پای آن نوشته نشده بود شاید حتّی اجانب و دشمنان و دیگر مغرضان خارجی وادی حقیقت هم از انتساب چنین مضامین مغرضانه ای به خودشان ابا میداشتند! آخر هر چیزی حدی دارد! 👈ولی دیدیم که شخصی که عمری را در این نظام در بالاترین مناصب آن گذرانده و با خوبان و بزرگان این نظام همکار، دوست و فامیل بوده آن را نوشته است! 👈شاید تقریبا همه به نوعی تعجّب کردند. از این حجم مکابره، کتمان حقایق، تحریف حقائق و... ! در یک کلمه روضه ی قتلگاه حقیقت خواند 🔹حالا اینها مدّ نظرم نیست. بحثم این است که دقیقا چه میشود که انسان میتواند به مرز چنین اختلال ادراکی بزرگی برسد! آن هم انسانی که از همه ما اطلاعات بیشتر در امور سیاسی و مجالست با بزرگان انقلاب و... داشته است! 🔸اگر سرّش را بفهمیم دیگر تعجّبمان زائل میشود! برای خودمان نیز درس میشود. توان تحلیل تشکیکی موارد مختلف را پیدا میکنیم. انسان شناسیمان قوی میشود 👈این تعجّبها همه ریشه در جهل انسان دارد اذا ظهر السبب بطل العجب! اگر دنبال اسباب آن نباشیم حتّی گاهی دچار شبهه هم ممکن است بشویم! 👈ممکن است بگوییم لااقل چیزی بوده! چیزی دیده! چیزی شنیده! آخر نمیشود یک شخصی اینقدر سیاه فکر باشد! شاید مبنایی دارد!