باسمه تبارک و تعالی (۱۹۱)
«هل تجوز الصلاة خلف مجهول الحال؟»
«فقه متعالی»
🔵یکی از دوستان درخواست کرد نظرم را در زمینه شرطیّت عدالت برای امام جماعت بیان کنم. انصافا هم بحث مهمی است که مدّتهاست دوست داشتم دلیل این فتوا را بررسی کنم. ثمره مهم این بحث آن است که آیا واقعا نمیتوان به مؤمن مجهول الحال اقتدا کرد؟
👈مدّتی این مسأله در ذهنم بود و واقعا هم دیدم باعث زحمت برای مؤمنین شده و گاهی تمایل آنها را برای حضور در جماعت کاسته است. آنهایی که تقیّد بیشتری دارند گاهی نماز خود را اعاده میکنند.
🔹فرصتی دست داد و تتبّعی در منابع و کتب فقهی کردم تا بتوانم ببینم مسأله را با روش فقهی که مدّتهاست پسندیده ام آیا میتوان حلّ کرد؟ البته بسیار سریع و در چند ساعت محدود نگاشته شد ولی برای آنهایی که به خوبی عمق تفکّر اجتهادی را دریافته اند این نوشته دلالتهای فراوانی میتواند داشته باشد.
👈آنهایی که خود اهل فنّ بوده و شناسنامه و تبار هر نوع و هر سبک استدلال و نقّادی را به خوبی درک میکنند.
💡در هر حال به ذهنم خطور کرد مطلبی بر اساس آنچه برای خودم «فقه متعالی» نامیده ام در این زمینه بنگارم.
👈از آنجا که مقداری بحث طولانی شد آن را در قالب یک متن جداگانه قرار دادم تا چندان از سبک و سیاق بذل خاطر دور نشویم. اگر دوستان بعد از مطالعه دقیق نقد یا نظری داشتند استفاده میکنم.
👈پیشنهاد میکنم قبل از مطالعه ی این نوشته اول به کتب روایی و سپس به کتب فقه اجتهادی مانند جواهر و کتاب الصلاه شیخ انصاری یا آثار مرحوم آیت الله خوئی و یا کتب قدیمیتر مانند حدائق و مدارک رجوع کنید. این نوشته حاشیه ای بر آنهاست.