باسمه تبارک و تعالی (۲۰۹) «روش تأسّی حبّی در اخلاق» 🔴به مناسبت شهادت مولایمان ابو محمّد عسکری علیه السلام مراسمی شرکت کرده بودم. بعد از مراسم ناهار آوردند. جایتان خالی آش جو بود! زیاد نبود ولی خوش مزّه بود! حسابی جا افتاده بود! 👈تا دیدم به یاد اهل خانه افتادم. میدانستم که آنها خیلی این غذا را دوست دارند. تنهایی گویا مزّه اش پرید! ولی خب دیگر چه میشد کرد! 👈لااقل با نان نخوردم تا سیر نشوم! ولی باز دیدم ظرفی را آوردند که دوباره کاسه را پر کن! دیگر نتوانستم و گفتم خدا خیرتان بدهد! کافی است! 👈گاهی هم شده در گرمای قم از کنار یک آب میوه فروشی عبور کنم و تا میخواهم اراده کنم چیزی بخورم یاد اهل منزل می افتم که آنها هم دوست دارند ولی الآن نمیتوانند بخورند منصرف میشوم. ✋✋به خود گفتم تو که خودت را میشناسی که چقدر ضعیف و پرتی! اهل عزم و اراده نیستی! اهل آنکه اینگونه خودداری کنی نیستی! ذاتا هم اگر نگویم شکمو ولی خوش غذایی! پس چرا اینجا اینگونه ای؟! 💡به ذهنم خطور کرد که نکته ی مهمی در میان است! محبّت به انسان قدرت میدهد! حرارت و نیرو میدهد! معنویّت میدهد. عزم میدهد! 👈آدمی میتواند خیلی از کارها را نه به خاطر خودش و نه به خاطر عمل به مصالح آن انجام دهد! فقط به این عنوان که آنکه دوستش دارد آنگونه است! 🔻آری عمل حبّی یک راهی است. یک راهی برای رام کردن نفس! آن هم نه در قالب یک ریاضت خشک و دشوار! بلکه در یک هاله ای از معنویّت و محبّت! نوعی تبدیل کردن تهدید به فرصت است! با نیروی محبت به نبرد جنود جهل بروید! وقتی اینگونه با خود مبارزه کنیم در همان حال محبّت خود را هم بیشتر میکنید🔺