🔵طوری شده که معلم و والدین آن جلالت قدر را ندارند! نوجوان از آنها یک هاله ای از ترس به سبب ظهور کارهای شنیع و بی ادبی چندان احساس نمیکند. همان ترسی که عامل رشد و سلامت اوست! اگر ما عقل داشتیم میفهمیدیم که نباید پایه های این ترس مبارک را متزلزل کنیم! به تعبیر امام سجاد علیه السلام در دعای والدین: «اللهم اجعلنی أهابهما هیبة السلطان العسوف»! 👈در عربی وقتی از چیزی ترسی آغشته به عظمت و توقیر داشته باشیم یعنی آن چیز برایمان هیبت دارد. عسوف هم در عربی به معنای شخصی بسیار ستمگر است. جائر ظلوم! 👈یعنی خدایا چنان کن که من هیبتی از پدر و مادرم داشته باشم که عادتا آن هیبت را از یک سلطان بسیار ستمگر دیگران دارند! ببینید چقدر برجسته این مفهوم را به چشم آورده است! 👈آخر مگر میشود انسان واقعا ادب شود و تربیت گردد در حالیکه جلوی والدینش هر کاری خواست بکند و معلّمش هم نتواند چیزی بگوید؟! نتواند با جنود ترس و سیطره ی روانی او را تأدیب نماید؟! ✋طوری شده که گاهی والدین اصلا مخالف تادیب فرزندشان هستند! می آیند میگویند چرا به بچه ی ما اخم کردید! والدینی که برای اصلاح فرزندشان هر چند اشتباهی هم رخ داده باشد باید اگر عقل داشته باشند همیشه جانب مؤدّب و معلّم را نگاه دارند! از خدایشان هم باشد اگر تأدیبی رخ دهد! اگر واقعا در جهت صلاح باشد. 🔹در باب بیست و هفتم قابوسنامه که بسان گنجینه ای از تجارب تاریخی انسانی ایرانی است میگوید: 🔻«اگر معلمان فرزند تو را از بهر تعلیم بزنند بران شفقت مبر و بگذار تا بزنند که کودک علم و هنر و ادب را به چوب آموزد نه به طبع اما اگر از کودک بی ادبی آید و تو از وی به خشم شوی به دست خویش وی را مزن و به معلمان او را بترسان و ادب ایشانرا فرمای تا بکنند تا کینه ی تو اندر دل او نماند اما تو بر وی همیشه به هیبت باش تا تو را خوار نبیند و دایم از تو ترسان باشد»🔺 👈پدران ما عمیقا به این مطلب رسیده بودند که بچه را باید تأدیب کرد! تأدیب هم مستلزم نوعی اجبار و ترس است. چون امری طبعی نبوده و در ابتدا با تکلّف همراه است. به تعبیر کیکاووس: کودک علم و هنر و ادب را به چوب آموزد نه به طبع! 👈فرزندان یک خانواده دیدم به شکل شاخصی بهتر از فرزندان اطرافیانشان هستند! اتفاقا برعکس پدر بد اخلاق و عصبی دارند. نگاه که کردم همین ترس اجمالی که از پدرشان دارند چقدر باعث شده از خیلی از آسیبها محفوظ بمانند! ⚪️بلکه از دید دینی و نگاه آسمانی نه تنها تأدیب کودکان نکوهیده نیست بلکه حق کودکان است! بر اساس روایت مشهور پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم یکی از حقوق فرزندان را «تحسن أدبه» فرمودند! یعنی اگر والدین در تأدیب آنها کوشش نکنند واقعا آن دنیا مسئول هستند! فرزند میتواند شکایت آنها را به خداوند متعال بکند! عذری دارد! روایت نخست باب حقّ الاولاد کافی در همین زمینه آمده است. 🔹مرحوم کلینی در باب تأدیب الولد نیز ۸ روایت آورده است. از مسلّمات این باب آن است که نباید به کودک تا سن حدود ۷ سالگی سخت گرفت. باید به او آزادی داد تا مشغول بازی باشد: الغلام یلعب سبع سنین. نه اینکه رهایش کن! یعنی اینکه خود بازی خودش کار است. ادبش میکند. بازی تمرین زندگی است. 👈این بازی هم یعنی با برادران و خواهران و همسایه و... نه اینکه فقط تنهایی با عروسکش بازی کند. ✅اصلا یکی از دلایل بی تربیتی برخی از این دهه هشتادیها همین شیوع کم فرزندی در بین دهه هشتادیهاست! در خانواده کم جمعیت خوب بازی نکرده اند! 👈ولی در هفت سال دوّم یعنی تا قبل از ۱۵ سالگی و شروع دوران بلوغ و تکلیف او دیگر نه! زمان زمان تأدیب است. باید به شکل جهت مند او را وارد لایه ی دوّم زندگی کرد! لایه ی اوّل بازی بود. لایه ی دوّم ادب است. 👈ادبی که قرار است با آن زندگی کند. اصلا نباید در این زمینه تسامحی کرد! ألزمه نفسَک سبعا! ضمّه الیک سبعَ سنین فأدّبه بأدبک و... . 👈این مسأله عین رحمت و مهربانی به کودک است. بلکه بالاتر حقّ اوست. به او با نزدن منطقی اش برای تربیت یا با تنبیه نکردنش و ادب نکردنش ظلم نکنید! 👈حتّی اگر دیدید فرزندی یتیم است نکند حس مهربانی و رحمتتان طوری گُل کند که لوس بارش بیاورید! نه اگر واقعا دلتان برایش میسوزد او را هم بزنید! مانند فرزندتان ادبش کنید! در روایت هشتم این باب امام صادق علیه السلام از امیر المؤمنین علی علیه السلام نقل میکند که: 📖«أَدِّبِ الْيَتِيمَ بِمَا تُؤَدِّبُ مِنْهُ‏ وَلَدَكَ وَ اضْرِبْهُ مِمَّا تَضْرِبُ مِنْهُ وَلَدَكَ» 👈اگر بعد از ۷ سال دوره ی تربیتی و تأدیبی دیدی برخی هنوز آدم نشده اند و به شکل یک انسان مؤدّب وارد دوران بلوغ و ۱۵ سالگی نشده اند دیگر بدان اینها جوهرشان مشکل دارد! 📖«فَإِنْ أَفْلَحَ وَ إِلَّا فَإِنَّهُ مِمَّنْ لَا خَيْرَ فِيهِ» و « فَإِنْ قَبِلَ وَ صَلَحَ وَ إِلَّا فَخَلِّ عَنْهُ»